رسول پاپايي/روزنامه اعتماد/یک شنبه 15 ابان 90
http://www.etemaad.ir/Released/90-08-15/279.htm
اول: بيمقدمه وزير آموزش و پرورش گفته است «افت 25درصدي تحصيلي در سال اول متوسطه را قبول ندارم» اين نخستين انكار وزير نيست او قبل از اين آمار بازماندگان از تحصيل، دانشآموزان معتاد، چندشغله بودن معلمها و وجود تنبيه در مدارس را هم انكار كرده است» و قطعا اين آخرين تكذيب در آموزش و پرورش هم نخواهد بود.
دوم: نياز به تكذيب و تاييد افت تحصيلي نيست، همه ميدانند كه امروزه افت تحصيلي، در همه نظامهاي آموزشي وجود دارد و نگراني مهم دستاندركاران تعليم و تربيت و خانوادهها در همه نظامهاي آموزشي است و تعداد زيادي از دانشآموزان كشورهاي مختلف جهان با آن مواجهه هستند. برخي افت تحصيلي را صرفا در ميزان مردودي و شركت در امتحانات تجديدي خلاصه ميكنند، گروهي هم ميگويند: افت تحصيلي يعني، كاهش عملكرد تحصيلي دانشآموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب حتي اگر توقف پايه و تجديدي و مردودي نداشته باشد. يونسكو هم افت تحصيلي، را حاصل دو پديده ترك تحصيل و مردودي در نظامهاي آموزشي ميداند. عدهيي هم فارغ از همه اينها اعتقاد دارند، اگر بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليتهاي درسي و آموزشي فاصله بيفتد افت تحصيلي اتفاق افتاده است. بنابر اين هر كدام از اين تعريفها ملاك و معيار يك نظام آموزشي در مواجهه با چالش افت تحصيلي باشد درصد و نمودار آن را بالا يا پايين خواهد برد و عدد متغيري به دست خواهد آمد. پرسش اين است كه تعريف منتقدان و انكاركنندگان از افت تحصيلي در نظام آموزشي ما چيست؟ آيا مراد توقف و مردودي دانشآموزان است يا سطح پايين و بيكيفيت بودن آموزشها در آموختن آنچه دانشآموزان براي يك «زندگي بهتر و ورود به اجتماع» نياز دارند منظور و مراد است؟
سوم: به راستي چرا افت تحصيلي نگرانكننده است؟ چرا بودنش در يك نظام آموزشي چالش محسوب ميشود و مديران كه دوست دارند هميشه اخبار پيروزيها و موفقيتهايشان در آموزش و پرورش به گوش جامعه برسد، تلاش ميكنند كه نشان دهند خبري از افت تحصيلي نيست؟ پاسخ ساده است. افت تحصيلي آفت هر نظام آموزشي است، سرمايههاي انساني و منابع مالي را هدر ميدهد، آسيبهاي اجتماعي را به جامعه تحميل ميكند و از همه مهمتر فراواني آن ميتواند نشانهيي از محقق نشدن انتظارت آموزشي و شكست اهداف طراحي شده باشد. بد نيست بدانيم گفته ميشود در كشور ما افت تحصيلي در سال 380 تا 420 ميليارد تومان هزينه به نظام آموزشي تحميل ميكند.
چهارم: بايد گفت با وجود همه تاييد و تكذيبها و با وجود همه تلاشها افت تحصيلي وجود دارد. پژوهشگاه تعليم و تربيت تابستان اعلام كرده بود: هر سال 25درصد دانشآموزان پايه اول متوسطه مردود ميشوند. نويد ادهم، دبيركل شوراي عالي آموزش و پرورش گفته بود: «با وجود همه تلاشها در دهه اخير و كاهش ميانگين افت تحصيلي در نظام آموزشي همچنان با مشكل افت تحصيلي مواجه هستيم.» او اضافه ميكند كه: «افت تحصيلي در اول ابتدايي، اول راهنمايي و اول متوسطه بيشتر از ساير پايههاست.» رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي هم گفته بود «مرودي بيش از يك چهارم دانشآموزان در سال اول دبيرستان آمار بسيار بدي است.»
پنجم: منتقدان آمار ميدهند، وزير هم ميگويد آمار منتقدان را قبول ندارد. او دليل خود را براي نپذيرفتن آمار منتقدان «غيرمستند» و «غيركارشناسي» بودن اين آمارها ميداند. نبودن سامانه آماري دقيق و به روز از آنچه در آموزش و پرورش ميگذرد هميشه موجب شده وزيرهاي آموزش و پرورش و دولتها از نيازمنديها، تعداد دقيق دانشآموزان، تعداد معلمان، تعداد مدارس و كلاسهاي درس، و ميزان تخصصهاي مورد نياز بيخبر باشند؛ امري كه مانع برنامهريزيهاي دقيق شده است. منصفانه بايد گفت يكي از تلاشهاي وزير فعلي ايجاد يك سامانه اطلاعاتي دقيق در اين وزارتخانه است كه ثبتنام اينترنتي دانشآموزان نخستين گام آن است. ضرورت دارد اين حركت با سرعت و شتاب و دقت زياد در دستوركار قرار گيرد تا منتقدان و كارشناسان هم به اين آمارها دسترسي داشته باشند و شيشهيي بودن ظرف آموزش و پرورش از قول به فعل درآيد و چرخش آسان و آزاد اطلاعات و آمار، انتقادها را «كارشناسي» و «مستند» كند و موضعگيريها را از «تكذيب» و «تكفير» منتقدان به «همسويي» جهت برخورداري از يك آموزش و پرورش پويا با كمترين ميزن افت تحصيلي جهت دهد.
ششم: چه كارشناسان منتقد و مجلسيها درست بگويند كه «افت تحصيلي چالش نظام آموزشي است» و چه تكذيبهاي وزير و خبر «كاهش افت تحصيلي» صحيح باشد. آموزش و پرورش آمار دقيق و روشني از چالشهاي پيش روي خود مانند آمار ترك تحصيليها، مردوديها، دانشآموزان معتاد و ساير چالشهاي نظام آموزشي كه كارشناسان نسبت به آن حساس هستند ارايه نميدهد.
هفتم: اينكه آموزش و پرورش افت تحصيلي 37درصدي را به 20 درصد رسانده خبر خوبي است، اما بايد گفت اين كاهش افت تحصيليها متاسفانه قبل از اينكه به دليل بهبود شرايط آموزش و استفاده معلمان از روشهاي نوين تدريس و تجهيز مدارس به وسايل كمك آموزشي و كارگاه و آزمايشگاه و جذاب شدن كتابهاي درسي و با نشاط شدن فضاي كسلكننده مدارس باشد به دليل مسائلي است كه معلمها سالهاست از اجري آن «متحير» هستند. راهكارهايي مانند برخورداري دانشآموزان از چند آزمون براي كسب حداقل نمره، تسهيل شرايط ورود به پايه بالاتر (قبولي و ورود به پايه بالاتر با وجود داشتن يك يا دو درس زير 10) افزايش نمرههاي مستمر و پاياني با فشار آشكار و پنهان بر معلمها توسط مديران، ميتواند به پايين آمدن نمودار افت تحصيل كمك بكند اما راهكارهاي مناسبي براي آموزش و تربيت يك نسل باسواد و توانا نميتواند باشد.
دوم: نياز به تكذيب و تاييد افت تحصيلي نيست، همه ميدانند كه امروزه افت تحصيلي، در همه نظامهاي آموزشي وجود دارد و نگراني مهم دستاندركاران تعليم و تربيت و خانوادهها در همه نظامهاي آموزشي است و تعداد زيادي از دانشآموزان كشورهاي مختلف جهان با آن مواجهه هستند. برخي افت تحصيلي را صرفا در ميزان مردودي و شركت در امتحانات تجديدي خلاصه ميكنند، گروهي هم ميگويند: افت تحصيلي يعني، كاهش عملكرد تحصيلي دانشآموز از سطحي رضايت بخش به سطحي نامطلوب حتي اگر توقف پايه و تجديدي و مردودي نداشته باشد. يونسكو هم افت تحصيلي، را حاصل دو پديده ترك تحصيل و مردودي در نظامهاي آموزشي ميداند. عدهيي هم فارغ از همه اينها اعتقاد دارند، اگر بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليتهاي درسي و آموزشي فاصله بيفتد افت تحصيلي اتفاق افتاده است. بنابر اين هر كدام از اين تعريفها ملاك و معيار يك نظام آموزشي در مواجهه با چالش افت تحصيلي باشد درصد و نمودار آن را بالا يا پايين خواهد برد و عدد متغيري به دست خواهد آمد. پرسش اين است كه تعريف منتقدان و انكاركنندگان از افت تحصيلي در نظام آموزشي ما چيست؟ آيا مراد توقف و مردودي دانشآموزان است يا سطح پايين و بيكيفيت بودن آموزشها در آموختن آنچه دانشآموزان براي يك «زندگي بهتر و ورود به اجتماع» نياز دارند منظور و مراد است؟
سوم: به راستي چرا افت تحصيلي نگرانكننده است؟ چرا بودنش در يك نظام آموزشي چالش محسوب ميشود و مديران كه دوست دارند هميشه اخبار پيروزيها و موفقيتهايشان در آموزش و پرورش به گوش جامعه برسد، تلاش ميكنند كه نشان دهند خبري از افت تحصيلي نيست؟ پاسخ ساده است. افت تحصيلي آفت هر نظام آموزشي است، سرمايههاي انساني و منابع مالي را هدر ميدهد، آسيبهاي اجتماعي را به جامعه تحميل ميكند و از همه مهمتر فراواني آن ميتواند نشانهيي از محقق نشدن انتظارت آموزشي و شكست اهداف طراحي شده باشد. بد نيست بدانيم گفته ميشود در كشور ما افت تحصيلي در سال 380 تا 420 ميليارد تومان هزينه به نظام آموزشي تحميل ميكند.
چهارم: بايد گفت با وجود همه تاييد و تكذيبها و با وجود همه تلاشها افت تحصيلي وجود دارد. پژوهشگاه تعليم و تربيت تابستان اعلام كرده بود: هر سال 25درصد دانشآموزان پايه اول متوسطه مردود ميشوند. نويد ادهم، دبيركل شوراي عالي آموزش و پرورش گفته بود: «با وجود همه تلاشها در دهه اخير و كاهش ميانگين افت تحصيلي در نظام آموزشي همچنان با مشكل افت تحصيلي مواجه هستيم.» او اضافه ميكند كه: «افت تحصيلي در اول ابتدايي، اول راهنمايي و اول متوسطه بيشتر از ساير پايههاست.» رييس كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي هم گفته بود «مرودي بيش از يك چهارم دانشآموزان در سال اول دبيرستان آمار بسيار بدي است.»
پنجم: منتقدان آمار ميدهند، وزير هم ميگويد آمار منتقدان را قبول ندارد. او دليل خود را براي نپذيرفتن آمار منتقدان «غيرمستند» و «غيركارشناسي» بودن اين آمارها ميداند. نبودن سامانه آماري دقيق و به روز از آنچه در آموزش و پرورش ميگذرد هميشه موجب شده وزيرهاي آموزش و پرورش و دولتها از نيازمنديها، تعداد دقيق دانشآموزان، تعداد معلمان، تعداد مدارس و كلاسهاي درس، و ميزان تخصصهاي مورد نياز بيخبر باشند؛ امري كه مانع برنامهريزيهاي دقيق شده است. منصفانه بايد گفت يكي از تلاشهاي وزير فعلي ايجاد يك سامانه اطلاعاتي دقيق در اين وزارتخانه است كه ثبتنام اينترنتي دانشآموزان نخستين گام آن است. ضرورت دارد اين حركت با سرعت و شتاب و دقت زياد در دستوركار قرار گيرد تا منتقدان و كارشناسان هم به اين آمارها دسترسي داشته باشند و شيشهيي بودن ظرف آموزش و پرورش از قول به فعل درآيد و چرخش آسان و آزاد اطلاعات و آمار، انتقادها را «كارشناسي» و «مستند» كند و موضعگيريها را از «تكذيب» و «تكفير» منتقدان به «همسويي» جهت برخورداري از يك آموزش و پرورش پويا با كمترين ميزن افت تحصيلي جهت دهد.
ششم: چه كارشناسان منتقد و مجلسيها درست بگويند كه «افت تحصيلي چالش نظام آموزشي است» و چه تكذيبهاي وزير و خبر «كاهش افت تحصيلي» صحيح باشد. آموزش و پرورش آمار دقيق و روشني از چالشهاي پيش روي خود مانند آمار ترك تحصيليها، مردوديها، دانشآموزان معتاد و ساير چالشهاي نظام آموزشي كه كارشناسان نسبت به آن حساس هستند ارايه نميدهد.
هفتم: اينكه آموزش و پرورش افت تحصيلي 37درصدي را به 20 درصد رسانده خبر خوبي است، اما بايد گفت اين كاهش افت تحصيليها متاسفانه قبل از اينكه به دليل بهبود شرايط آموزش و استفاده معلمان از روشهاي نوين تدريس و تجهيز مدارس به وسايل كمك آموزشي و كارگاه و آزمايشگاه و جذاب شدن كتابهاي درسي و با نشاط شدن فضاي كسلكننده مدارس باشد به دليل مسائلي است كه معلمها سالهاست از اجري آن «متحير» هستند. راهكارهايي مانند برخورداري دانشآموزان از چند آزمون براي كسب حداقل نمره، تسهيل شرايط ورود به پايه بالاتر (قبولي و ورود به پايه بالاتر با وجود داشتن يك يا دو درس زير 10) افزايش نمرههاي مستمر و پاياني با فشار آشكار و پنهان بر معلمها توسط مديران، ميتواند به پايين آمدن نمودار افت تحصيل كمك بكند اما راهكارهاي مناسبي براي آموزش و تربيت يك نسل باسواد و توانا نميتواند باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر