۱۳۸۸/۱۰/۰۴

تربیت دینی تزریق یا تغذیه

                                             (به بهانه طرح حضور روحانیون در مدارس)

این یاد داشت در روز نامه اعتماد دوشنبه 9اذر 88 منتشر شده است

انقلاب که به ثمر نشست و جمهوری اسلامی که استقرار یافت .آموزش و پرورش هم فصل جدیدی را پیش روی خود گشود و رسالت خود را بر اساس تربیت دینی ونهادینه کردن فرهنگ و اخلاق اسلامی در فراگیران قرار داد و قدم در اصلاح وایجاد ساختاری جدید برای اسلامی کردن مدارس و نظام آموزشی و فلسفه تعلیم و تربیت گذاشت.دیری نپائید که امور تربیتی به یاری ساختار جدید آموزش و پرورش امد تا ضعف و نا کار امدی نظام تعلیم وتربیت گذشته را جبران و اصلاح نماید و در تعمیق و گسترش و رشد و رسیدن به تربیت دینی و فرهنگ اسلامی در مدارس نقش اصلی را عهده دار شود مربیان تربیتی روانه مدارس شدند تا بازوی اجرایی کار امدی برای مدیران و یارو یاور معلمان در رسیدن به این هدف وپرورش نسلی با ایمان و اراسته به فضا یل دینی و اخلاق اسلامی باشند . گذشت ایام و شرایط حاکم بر حیات فرهنگی واجتماعی و اقتصادی مربیان و تشکیلات امور تربیتی پایان جنگ ودور شدن از فضا وشور وحال معنوی ان روز ها ، موجب شد تا در دهه دوم انقلاب زمزمه های ضعیف شدن و بی انگیزگی مربیان تربیتی دربین مسئولان و مدیران شنیده شود ومربیان کم کم خواسته یا نا خواسته از یک عنصر تاثیر گذار و موثر در شکل پذیری شخصیت دانش آموزان به یک نیروی اداری و مناسبتی و پوستر و تراکت چسبان تقلیل پیدا کند . کم رنگ شدن و تضعیف نقش وکارکرد ی که بیش از هر چیز معلول عدم وجود یک برنامه بلند مدت و سیاست کلی در خصوص فلسفه تعلیم و تربیت در نظام اموزشی وپرورش بوده است .هر چند که نمی توان از تعارض در گفتار و وکردار و دوگانگی در عمل و نظر در نزد بسیاری از انقلابیون و مسولان و تاثیر ان در این افول به سادگی گذشت . نتیجه نبودن نقشه راه و برنامه و فلسفه ای جامع ومانع در نظام تعلیم وتربیت و شخصی و سلیقه ای وسیاسی شدن چگونگی حرکت به سوی اسلامی کردن مدارس و دانش اموزان توسط دولتها و وزیران مو جب شد که در دوره اصلاحات با منطق جدا نبودن امر اموزش از پرورش و پیوستگی وامتزاج پرورش با اموزش معاونت پرورشی در اموزش ادغام گردد و تا کید شود که اموزش و پرورش و تعمیق فرهنگ و اخلاق دینی اختصاص به مربیان پرورشی نداشته و تحقق نسلی دینی و متصف به خلق وخوی اسلامی وظیفه و رسالت و هدف همه معلم ها و مربیان باید باشد .سردرگمی نظام اموزشی و بلا تکلیفی معلمان و مربیان در چگونگی رسیدن به اهداف عالی نظام اموزش ، به پایان نرسید و در حالی که کشور های دیگر سرگرم ارزیابی و بازبینی نظام اموزشی خود و همراه ساختن ان با تحولات سریع جهانی بودند اموزش و پرورش ما در نبود برنامه و استراتژی و راهبرد ی معین و مشخص و قابل فهم برای همه ، اسیر سلیقه محوری وافراط و تفریط های مردان سیاست اصلاح طلب واصول گرا می شد و این بار با روی کار امدن دولت نهم مبنای تحول در آموزش وپرورش ، تکرار تجربه های قبلی و اموختن اموخته ها واحیا و بازگشت امور تربیتی عنوان شد و به این شکل حذف یک نهاد و بازگشت همان نهاد با صرف منابع انسانی و مالی فراوان هر بار به عنوان یک تحول در نظام اموزشی و تعلیم وتربیت مطرح شد و سرانجام بازگشت و احیا امور تربیتی از تصویب نمایندگان مجلس گذرانده شد تا دوباره جایگاه از دست رفته مربیان تربیتی زنده شود و انان پبشانی و طلایه دار ایمن سازی و مصون سازی دانش اموزان در برابر امواج فرهنگ های مهاجم در پرتو فرهنگ دینی باشند . باز گشت و احیای امور تربیتی به تنهایی دولت نهم را قانع نکرد و در سال 85 با هدف تعمیق بخشیدن به مفاهیم دینی در مدارس طرح سفیران نور توسط اموزش و پرورش رسانه ای شد . طرحی که براساس ان قرار بود روحانیون در کنار مربیان پرورشی به فعالیت تربیتی در مدارس بپرازند . اگر چه طرح پر رنگ این مباحث و اید ه های خلق الساعه در اجرا هرگز حضورشان به پررنگیشان در رسانه ها نبود اما موجب شده که نظریه پردازی های فی البداهه در حوزه اموزش و پرورش و تعلیم وتربیت به امری عادی تبدیل شود و نیازی به پزوهش و مطالعه و کارکارشناسی ونظرمراکز علمی و مطالعاتی موجود در ساختار اموزش و پرورش هم نداشته باشد و ضرورت عبور از صافی پزوهشگاهای عریض وطویل موجود مانند پزوهشگاه مطالعات که از ده ها کارشناس و تحصیلکرده و خبره بهره می برد هیچگاه احساس نگردد. وحتی تجربه اجرایی نشدن طرح های خلق الساعه ای مانند سفیران نور هم موجب نگردید تا نظر و دیدگاه مراکز علمی و پژوهشی بر اساس یک اسیب شناسی دقیق جایگزین تفکرات شخصی و سلیقه ای و کار گرو ه های انتصابی در خصوص مسایل و مشکلات نظام اموزشی و تربیتی گردد . واین پرسش رادر میان معلمان و علاقمندان علوم تربیتی مطرح نماید که نظر و دیدگاه پژو هشگاه مطالعات و سایر مراکز تحقیقاتی و پزوهشی موجوددر اموزش و پرورش در خصوص ایده هایی مانند سفیرا ن نور ، استقرار دائمی روحانیون در مدارس، اعزام 4000 مدرس تربیت سیاسی به مدارس ، حذف ورزش از دوره ابتدایی و..چیست ؟وچنانچه کارگروهایی که توسط مدیران ارشد تشکیل میشوند قادر به اسیب شناسی و ارائه راه حل برای معضلات و مشکلات این دستگاه حساس میباشند. فلسفه وجودی این مرکز سایر مراکز مطالعاتی و پژو هشی عریض و طویل در این نهاد چیست ؟ دیدگاه های موافق و مخالفی را به همراه داشته است موافقان طرح می گویند : با وجود گذشت سی سال از انقلاب اسلامی حضور روحانیت در اموزش و پرورش ضعیف بوده و از( ضرورتی ) که این حضور را اقتضا می نماید سخن می گویند : ذوالعلم مسول ستاد همکاری های اموزش وپرورش وحوزه می گوید : ( ضرورت )اقتضا می کند که روحانیت نقش موثری در این نهاد ( اموزش وپرورش) ایفا نماید . موافقان همچنین می گویند : خروجی های اموزش و پرورش به گاه ورود به دانشگا ها و مراکز علمی بالا تر از ثبات فرهنگی و اعتقادی برخوردار نیستنند و دچار تزلزل فرهنگی و عقیدتی میشوند . انها ریشه و علت العلل این بی ثباتی را در نظام اموزشی و روشهای تربیتی ان می دانند . طراحان ایده حضور روحانیون در مدارس همچنین می گویند : سیراب کردن عطش دانش اموزان از چشمه معارف اسلامی افرادی با فرهنگ دینی می خواهد . علم الهدی نماینده مشهد در خبرگان با اشاره ظریفی به مشکلات معیشتی معلمان ، می گوید : روحانیون باید با حضور در مدارس و دانشگاهها نباید همچون سایر معلمان در تاثیر مسایلی چون مسکن و رفاه و مواردی از این دست قرار بگیرند بلکه باید با حفظ پیشینه و فرهنگ روحانیت در مدارس حاضر شوند . اسلامی شدن مدارس با حضور روحانیت از دید گاه موافقان مو جب میشود که دیگر نیازی به طرح هایی مانند اسلامی کردن دانشگاهها نباشد و دغدغه و نگرانی اسلامی شدن دانشگاها هم موضوعیت خود را از دست بدهند . ایه الله مقتدایی مدیر حوزه علمیه قم می گوید : اگر بتوانیم اموزش و پرورش را دینی و اسلامی کنیم نیازی نیست که به سوی اسلامی کردن دانشگاه برویم . زیرا دانش اموزان از پایه درست شده اند . از دیگر دلایل همراهی با این طرح این است که گروهی اعتقاد دارند . حضور روحانیون و مبلغین تاثیر ماندگاری در روح و جان دانش اموزان دارد .
تاریخچه حضور روحانیت در مدارس: گرچه این روز ها طراحان طرح هایی مانند سفیران نور ، و حضور دایمی روحانیت در مدارس بگونه ای از حضور روحانیت در مدارس می گویند که گویی تا کنون در های مدارس به روی رو حانیون و معارف غنی حوزه بسته بوده است . اما نگاهی به گذشته و حال مدارس نشان می دهد که حتی در رژیم پهلوی هم رو حانیون با برخور داری از شرایط عمومی و قبولی در ازمون های کتبی می توانستنند در اموزش و پرورش استخدام شوند و بعد از انقلا ب هم این حضور پر رنگ تر شده و حتی در مدارسی که هیچ روحانی به صورت رسمی حضور نداشته همواره در مراسم های ملی و مذهبی و جشن ها و برنامه های فرهنگی و دینی مدارس با هدف تعمیق و تبین بهتر معارف دینی و ارزشهای اسلامی و بهره گیری دانش اموزان از اندیشه های حوزه، رو حانیت از مدعوین و سخنرانان اصلی در مدارس بود ه اند .
حضوری که نه بخشنامه ای و تحمیلی که از سر رغبت و علاقه و توجه به نقش اندیشه های حوزوی و توجه به حضور رو حانیت نشر معارف دینی در مدارس از طرف مدیران و معلمان بوده است .
اما مخالفان هم با تاکید بر لزوم بهره گیری ازپتانسیل های حوزه درامر تعلیم وتربیت می گویند . اموزش و پرورش بدون تردید در تعلیم وتربیت و هدایت جامعه در مسیر معارف و ارزشهای دینی نقش موثری دارد و عملکرد ضعیف ان منشا تاثیرات عمیق در سازندگی معنوی جامعه است . بدون تردید یکی از امال و ارزوهای همه رسیدن به ارزشهای اخلاقی و اعتقادی در روح وجان دانش اموزان و و پویایی و نشاط جامعه براساس معارف دینی است خاطر نشان می کنند ، اگر نظام تعلیم وتربیت در عمل بتواند بعد دینی دانش اموزان را پرورش دهد بی تردید جامعه و فرگیران نه تنها در دانشگاه تزلزل اعتقادی و فرهنگی وهویتی نخواهند داشت که جامعه به سوی دینی شدن همراه با معرفت قدم خواهد گذاشت . اما لازمه این کار و چگونگی رسیدن به این مسیر از کار گروههای که بیشتر به قصد انقلابیگری وقرب به مقامات ما فوق تشکیل میشوند عبور نکرده و نمی کند بلکه ضرورت و چگونگی این تعامل و و کیفیت بهره مندی از معارف عالی حوزه با توجه به استقلال اموزش و پرورش ومدارس و حساسیت ها و ظرابف تربیت دینی مسئله مهمی است که نباید با شتاب وعجله و سلیقه محوری به ان نگاه کرد بلکه باید در مراکز علمی و تحقیقاتی و پژوهشگاها با حضور برجسته ترین کارشناسان ودانشمندان تعلیم وتربیت در حوزه و نخبگان دانشگاهی و فرهنگی مورد مطالعه و مداقه قرار بگیرد . تا در خصوص کیفیت تربیت عقدیتی و فرهنگی و هویتی خروجی های اموزش و پرورش ابتدا به اسیب شناسی کامل و جامع و به دور از سیاست زدگی بپر دازند وسپس با تدبردر واقعیت یا توهم بودن بی کیفیت بودن خروجی های اموزش و پرورش از حیث عقیدتی و معرفتی بخصوص معرفت دینی ، تهیه و تدوین رویکرد و برنامه ای منسجم با مشارکت اندیشمندان علوم تربیتی دانشگاه و حوزه و اموزش وپرورش و با توجه به شرایط مدارس جامعه و خانواده ها را در پیش بگیرند . برنامه و رویکرد ی که اموزش و پرورش در راستای حرکت بر اساس ان بدون هیچ شتابزدگی و سیاست زدگی وپاس داشتن استقلال خود به فراگیران ودانش اموزان کمک کند تا در پرتو معارف و اندیشه های زلال دینی طعم تفکر، استقلال و تصمیم گیری وانتخاب را بچشند و تنها در پرتو اینگونه تربیت و رشدی است که میتوان از اموزش و پرورش انتظار داشت نسلی تربیت کند که در گذر ایام دچار تزلزل عقیدتی نشود و بی چون وچرا دنباله رو هر تفکر و فرهنگی نگردد . مخالفان می گویند :
تعلیم وتربیت و اموزش و پرورش امر وفرایندی مکانیکی نیست که افراد جامعه به صرف یک تصمیم یا به صرف تزریق معلومات جدید، تغییر رفتار دهند و به باور دینی برسند. و اصولا امر تربیت و تعلیم بخصوص در امور دینی و اخلاقی مقوله ای از جنس تغذیه است و نه تزریق . علاوه بر این تربیت و تعلیمی که امروزه مو جب نارضایتی گردیده و مطابق با انتظارات دولتمردان و منتقدان اموزش و پرورش نمی باشد تنها حاصل عملکرد معلمها و اموزش و پرورش نمیباشد و نهاد خانواده و رسانه ی ملی و متولیان امر تبلیغ و تعمیق اندیشه ها و باور های دینی مانند وزرات ارشاد ، منابر، مساجد و سازمان تبلیغات اسلامی هم به همین اندازه و شاید بیشتر در رسیدن به اهداف عالیه خود نا توان بوده اند و گرنه در میان اقشار جامعه علیرغم تغیرو تحولات فراوان هنوز معلمان بیشترین صداقت را درگفتار و کمترین تعارض در عمل و نظر را دارند . منتقدان عقیده دارند بدون تلفیق و مشارکت همه عوامل و جامع نگری، به هر برنامه ای برای تربیت دینی دانش نباید دلخوش بود و نگاه خوشبینانه داشت .
از نظر منتقدان تعمیق و نهادینه کردن معارف دینی و پایه های اعتقادی در فراگیران و دست یابی به معتقدات دینی در دانش اموزان با تغییر چهر ها و جابجایی نقش ها از معلم به مربی و از مربی به روحانی حاصل نمیشود بلکه انچه موجبات رسیدن به یک باور دینی و عقیده قلبی محکم میشود معرفت واگاهی و وحدت در بینش و منش ونظر وعمل و اشتراک در هدف و خط ومشی بین نهاد اموزش و اجتماع و سیاست و قدرت و اقتصاد است . وانتقال ان به نسل های جدید است. نگارنده معتقد است امروزه بیش از انکه با طر ح هایی این چنین مو جب رنجش و نیش وکنایه به نظام اموزشی و معلمانش شویم باید رویکردی اتخاذ کنیم تا تضاد های تربیتی خانواده، رسانه ملی و نهاد های فرهنگی با اموزش و پرورش را بر طرف کنیم . معلمان را به عنوان اصلی ترین رکن اموزش به اندیشه های ناب حوزوی در امر تعیلم و تربیت تجهیز کنیم و با توجه به تحولات سریع جهانی و زندگی در عصرانفجار اطلاعات و تاثیر خیره کننده ان بر ایمان معرفت ، باور واندیشه های ملل مختلف و کمرنگ شدن نقش مدرسه و معلم ها در شکل گیری معرفت و تفکر و اندیشه و باور دانش اموزان با همفکری اندیشمندان فرهیخته حوزه و دانشگاه تغییر روشها وشیوه های تعلیم و تربیت و تلفیق ان با جاذبه ها و زیبائیها و نشاط های دین ، را جایگزین طرح های با کارکرد سیاسی کنیم .و در مسیری حرکت کنیم که در بحث تعلیم وتربیت به صورت اعمم و تربیت دینی بصورت اخص همه عوامل و دست اندرکاران مشارکت داشته باشند و تنها به سطحی ترین روش یعنی جابجایی افراد و تغییر چهر ها ذلخوش نباشیم .


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر