اردیبهشت ماه سال 87 خبر فلج شدن یک دانش اموز دبستانی بر اثر تنبیه بدنی معلمش به ناگاه تیتر و خبراول رسانه ها و شبکه های تلویزیونی شد . ان روز همه نوشتند و گفتند : در شهرستان لالی در شما ل استان خوزستان به علت تاخیر یک دانش اموز در ورود به کلاس درس با ضربات کابل توسط معلم خود به شدت مورد تنبیه قرار گرفته و بر اثر همان تنبیه بی هوش و از لذت راه رفتن ودویدن محروم و فلج گردیده است.
گستردگی و بازتاب خبر تا حدی بود که ،کامران نجف زاده خبرنگار مشهور صدا وسیما در برنامه ی پر بیننده بیست و سی سبقت از رقبا ربود و در حالی که هنوز گزارش و نظر نهایی پزشکان اعلام نشده بود حکم به "نا معلم "بودن آموزگار علی داد و گفت : "معلم نامعلم، معلم کابل بدست علی با معلمهای سرزمین من فرق میکند." غافل از این که انعکاس یک طرفه و عجولانه خبری که حقیقت آن توسط مراجع پزشکی و قضایی ذیصلاح تایید و اثبات نشده ظلمی اشکار و خطایی جبران نا پذیر در حق همه ی معلمان سرزمینش بود که هر گاه از طرف کسی به خشونت متهم می شوند فرصتی هیچگاه برای دفاع و توضیح به انان داده نمی شود .
آن روز شاید رسانه ها و صدا وسیما گمان نمی کردند که تبلیغات گسترده در خصوص فلج شدن کودکی با ضربات شلاق یک معلم چه تصویر سیاه و نفرت انگیزی از مدرسه و معلم در جامعه ایجاد می کند و حتی مو جب می شود مسئولان آموزش و پرورش و " وزیر" که در این گونه مواقع باید به دنبال حق و حقیقت باشند دچار تصمیات شتاب زده و احساسی شوند . فشار روز نامه ها و صدا وسیما ان روز باعث شد تا "عالی ترین مقام وزارت آموزش و پرورش" هم گرفتار احساسات شود و درحالی که هنوز هیچ گزارش پزشکی و حکم قضایی فلج شدن علی بر اثر تنبیه معلمش را تایید نکرده بودو معلم خوزستانی در هیچ دادگاهی محکوم نشده بود"علی احمدی "وزیر وقت اموزش و پرورش دیواری کوتاه تر از "سیدعباسقلی نبوی" برای ارام کردن احساساتی که رنجیده بود پیدا نکرد و همزمان با ارسال پرونده او به مقام قضایی ، حکم به تعلیق او از آموزش و پرورش وقطع حقوق وی را داد .
ان روز ها عباسقلی نبوی به همه گفته بود :" اصلاً نه كابلی بوده و نه شلنگی. ما در شغل معلمي خون دل مي خوريم و با عشق زنده ايم." او همان روز که وزیر غم آب ونان را به غمهای دو فرزند و زنش افزود گفت : " وزير حق دارد كه از حقوق دانش آموزان دفاع كند". و از او گلایه کرد که :" اي كاش وزیر كمي صبر مي كرد و حكم تعليق مرا بدون بررسي و از طريق تلويزيون صادر نمي كرد. "
آن روز ها گذشت و دیگر کسی دیگر نه سراغی از "علی" فلج شده گرفت و نه به دنبال خبری از معلمی که نا معلم شده بود رفت . آن روز گذشت. ...اما در روزنامه آرمان خواندم که ، "عباسقلی نبوی" از همه اتهامات تبرئه شده و شواهد و ازمایشات مختلف پزشکی و تحقیقات مختلف نشان می دهد ، شاگرد کو چولیش "علی" به دلیل بیماری که داشته است در مسیر مدرسه بی هوش گردیده و فلج شدن او هیچ ربطی به تنبیه و خشونت معلم نداشته است و اکنون گلایه های این معلم به شکایت از وزیر اسبق آموزش و پرورش علی احمدی و صدا وسیماتبدیل شده است .
پاک بودن دستان گچ آلود یک معلم ، از همه ی خبر های ناراحت کننده فوق، حتی اگر با رنج و مشقت و خون دل خوردن هم به دست امده باشد. برای همه ی معلم ها و وزیر اموزش و پرورش و خانوده ها خبری شوق انگیز است . و این تجربه را به همراه دارد که مسئولان اموزش و پرورش به گاه ایجاد این گونه حوادث همواره حافظ حقوق دانش آموزان و معلمان به صورت توامان باشند و هیچگاه بخاطر کاستن از فشار های مختلف بر خود، معلمان را دیواری کوتاه و کم هزینه، برای خلاصی از مشکلات قلمداد نکنند و یک طرفه به قاضی نروند و احکام و تصمیماتی را صاد ر نکنند که بعد از اسیب فراوان به جایگاه و منزلت معلمی نا درست بودن آن مشخص شود .
این خبر خوب نشان می دهد که انعکاس اخبار رویداد های مدرسه ای و معلمی بدون سنجیدن همه جوانب تنها به غبار آلود کردن فضای آموزش و پرورش در نگاه جامعه کمک می کند و اکنون جامعه معلمی انتظار دارد رسانه ها و بخصوص صدا وسیما همان گونه که بصورت گسترده به پوشش یک خبر نادرست پرداخته بوده اند حق مطلب را ادا کند و نا درست بودن ان خبر تلخ را پوشش خبری مناسب دهند تا ضمن زدودن خاطره بد آن خبر ، خانواده ها آموزش ببینند که به هنگام ثبت نام فرزندانشان در مدارس و به هنگام ملاقات با معلمان بدون هیچ نگرانی ، انان را از وضعیت سلامتی و احیانا بیماری های فرزند خود جهت مراقبت و تعامل بهتر اگاه کنند .
این خبر همچنین نشان می دهد ، اموزش و پرورش ومدیران مدارس وظیفه سنگین و جدی دارند تا در امر تکمیل شناسنامه بهداشت و سلامت دانش اموزان و سوابق پزشکی انان جدیت بیشتر به کا ر ببرند و در طول سال تحصیلی در این خصوص با معلمان به تبادل نظر بپردازند .
لازم است این نکته را هم بگویم ، بی گناه شدن این معلم هر گز به معنای بر چیده شدن تنبیه در مدارس نیست و متاسفانه همچنان مدارس ما شاهد تنبیه ورفتار های خشونت امیز به روش ها وشیوه های مختلف است و تلاش برای کتمان و پنهان کردن تنبیه در مدارس هیچ کمکی به حل این مسئله نخواهد کرد . متا سفانه ما همچنان شاهد هستیم که ، کهنه بودن قواعد و قوانین تنبیه دانش اموزان متخلف و متناسب نبودن ان با نوع تخلف و قانون شکنی دانش اموزان امروزی از مشکلات فراروی معلمان در مواجه با دانش اموزان قانون شکن میباشد . برخی تصمیمات مانند ورود یک شبه هزاران نفر بدون هیچ اموزشی به مدارس و کلاس های درس به دشواری های بر چیده شدن تنبیه می افزاید . بهتر است آموزش و پرورش بخشی از ساعات ضمن خدمت معلمان ومدیران را به ابعا د حقوقی تنبیه اختصاص دهد و رسانه ها و صدا سیما ضمن انعکاس صحیح والبته بدون پیش داوری تنبیه در مدارس ، به کار فرهنگی بپردازند و در خصوص اثرات مخرب تنبیه در به واکاوی و چرایی آن در خانه ، جامعه و مدرسه بپردازد تا شاهد کاهش و انشا لله حذف تنبیه در مدرسه ها باشیم و همکارانم این توصیه معلم خوزستانی را چراغ راهشان قرار دهند که :" از هرگونه تنبيه بدني ولو به شكل نمادين و در قالب معلم - شاگردي خودداري كنيد."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر