خبر آنلاین :
با وجود این که ممکن است تصور شود دوره ترکه زدن و فلک کردن محصلان به سر رسیده و دانش آموزان امروزی با اینگونه مسائل درگیر نیستند و از تنبیه بدنی در مدارس خبری نیست، هنوز هم خبرهای وحشتناکی از انواع تنبیه ها و اهانت ها به دانش آموزان به گوش می رسد. این در حالی است که در قانون به صراحت بر منع تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس تاکید شده و بر اساس آیین نامه آموزش و پرورش هرگونه تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی به منظور تنبیه دانش آموزان، ممنوع اعلام شده است. در فصل پنجم و ششم این آیین نامه که مسایل انضباطی و تشویقی را مطرح می کند، طی مواد 68 تا 85 به مساله تنبیه پرداخته شده و در ماده 76 درباره ممنوعیت تنبیه بدنی، خصوصا در دوران دبستان به شدت تذکر داده شده است.
با وجود این که ممکن است تصور شود دوره ترکه زدن و فلک کردن محصلان به سر رسیده و دانش آموزان امروزی با اینگونه مسائل درگیر نیستند و از تنبیه بدنی در مدارس خبری نیست، هنوز هم خبرهای وحشتناکی از انواع تنبیه ها و اهانت ها به دانش آموزان به گوش می رسد. این در حالی است که در قانون به صراحت بر منع تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس تاکید شده و بر اساس آیین نامه آموزش و پرورش هرگونه تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی به منظور تنبیه دانش آموزان، ممنوع اعلام شده است. در فصل پنجم و ششم این آیین نامه که مسایل انضباطی و تشویقی را مطرح می کند، طی مواد 68 تا 85 به مساله تنبیه پرداخته شده و در ماده 76 درباره ممنوعیت تنبیه بدنی، خصوصا در دوران دبستان به شدت تذکر داده شده است.
با این حال و با وجود آن که تنبیه بدنی در نظام آموزشی ایران جایگاهی ندارد، آنچه مشاهده میشود خلاف این است. از موارد تنبیه و اهانتی که آثار ماندگاری بر جسم دانش آموز نداشته، گزارش داده نشده و در رسانه ها مطرح نمی شود که بگذریم، آمار تنبیهاتی که اثرات غیر قابل جبرانی بر روح و جسم دانش آموزان باقی می گذارد و منجر به شکایت والدین دانش آموزان می شود کم نیست.
انتشار ویدیویی در چند هفته گذشته که در آن معلمی، دانش آموزش را به شدت تنبیه می کند باعث شده است که دوباره این سوال در میان کارشناسان به وجود بیاید که چرا این تنبیه در مدارس وجود دارد و اقدامی برای مقابله با آن انجام نمی شود.
برای بررسی بیشتر این موضوع، میزگردی را با حضور رسول پاپایی، کارشناس آموزشی و فاطمه قاسم زاده، مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس گروه کار پیش دبستانی در کافه خبر برگزار کردیم. مشروح این میزگرد را میخوانید.
تنبیه در مدارس کشور، موضوعی است که ما میدانیم وجود دارد؛ چه مسئولان وزارت آموزش و پرورش بپذیرند یا نه. ولی نکتهای که مطرح است این است که این موضوع تبدیل به یک اتفاق پنهانی در مدارس کشور شده و همراه با اینکه مسئولان آموزشی کشور قبول نمی کنند که این موضوع در مدارس کشور وجود دارد، خیلی اوقات این تنبیهها حتی گزارش هم نمیشود. مشکل از کجاست؟
فاطمه قاسم زاده: خب واقعیت این است که به نظر میرسد که تنبیه بدنی دانش آموزان در کشور از سوی مسئولان کشور انکار می شود و می دانیم که وقتی موضوعی در مرحله اول انکار شود، همین وضع به وجود میآید. یعنی اینکه هم والدین و هم معلمان و مدیران مدارس می دانند که تنبیه وجود دارد، اما نه پیگیری می شود و نه جوابگویی وجود دارد. این موضوع هم فقط در این مورد وجود ندارد؛ مثلا چند وقت پیش مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که حدود سه میلیون و 200 هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل داریم، خب این موضوع بسیار مهمی است و حتی نزدیک به فاجعه است. اما هیچ کس توضیحی در این مورد نداد و حتی مسئولان آن را انکار هم کردند. من فکر می کنم که باید بگردیم به دنبال راهی که این مسائل از سوی مسئولان جدی گرفته شود. شاید بهتر باشد که مثلا در مورد این تنبیهها کمیته ای از دانش آموزان و والدین و مسئولان مستقیم، کمیتهای تشکیل شود و این موضوع به طور دقیق بررسی شود.
حالا به فرض که این کارها هم صورت بگیرد، در حال حاضر موجی راه افتاده مبنی بر اینکه معلمی که تنبیه می کند مسئول است و همه او را سرزنش میکنند. در حالی که هستند پدر و مادرهایی که از معلمان فرزندانشان می خواهند "آنها را آدم کنند." راه آدم کردن هم گویا فیزیکی است! وقتی خشونت در برخی خانوادههای ما به این شدت وجود دارد، اساسا حرف از پیگیری و ... چقدر معنا پیدا میکند؟
رسول پاپایی: موضوع اینجاست که وقتی در آموزش و پرورش بحث تنبیه پیش میآید، بلافاصله ما معلم و مدرسه را مقصر می دانیم؛ این یک روش اشتباه است که کارشناسان آموزشی و رسانهها به کار می گیرند. واقعیت این است که درصد کمی از ریشه تنبیه در مدرسه است، بیشتر درصد تنبیه، ریشه در فرهنگ ما دارد. وقتی ما ضرب المثل داریم که "چوب معلم گله، هرکی نخوره خله"، خب تکلیف معلوم است. وقتی فرهنگ خشونت در ما وجود دارد، پدر و مادر به معلم می گویند که "گوشت بچه مال شما، استخوانش مال من". خب این یعنی چی؟ این فرهنگ تنبیه و خشونت در خانوادههای ایرانی نهادینه شده است. البته موضوعی که وجود دارد این است که در حال حاضر به موازات اینکه دانایی مردم در حال بالا رفتن است، تنبیه هم پایین آمده است. مثلا ما می دانیم که تنبیه در شهرهای بزرگ، کمتر از شهرهای کوچک است و در مناطق بالای شهرها، کمتر از پایین شهرها، در مدارس راهنمایی و مدارس پسرانه بیشتر از دخترانههاست. بنابراین ما معتقدیم که تنبیه موضوعی نیست که بشود فقط در مدارس آنها را ریشه کن کرد و یا بگوییم فقط و فقط کار آقای حاجی بابایی یا آموزش و پرورش است. حذف تنبیه یک عزم ملی می خواهد. دهها نهاد اجتماعی هستند که بودجه می گیرند و باید این بودجه را باید خرج بالابردن آگاهی های اجتماعی و دانایی ها بکنند، ولی خب این کار انجام نمی شود و ما فقط به معلمان و آموزش و پرورش انتقاد می کنیم.
خب از آموزش و پرورش و معلمان تنبیه بدنی سر می زند
پاپایی: من شخصا اعتقاد دارم که تنبیه هست، چه در بعد آشکار و چه پنهان. اینکه وزیری بیاید بگوید تنبیه ریشه کن شده، بازی با افکار عمومی است. من معتقدم که نه آقای حاجی بابایی و نه هیچ دولت اصلاح طلب و اصولگرایی نمی تواند تنبیه را منقرض کند. موضوع دیگر این است که وقتی دانش آموز از حقوق شهروندی خود باخبر باشد و بداند که معلم مجاز نیست که او را بزند، می پرسد که چرا داری من را می زنی؟ ولی وقتی باخبر نیست از حقوق خودش، میایستد و کتک هم میخورد و بعدا وقتی بزرگ شد، می گوید آن روز در چهاردیواری کلاس، معلم زور داشت، الان من زور دارم و در نتیجه کارهای خشونت آمیز می کند. از نظر من معلمها در حال حاضر کمی دارند مظلوم واقع می شوند.
قاسم زاده: از نظر من هم این یک واقعیت است که تنبیه در مدارس ما وجود دارد ولی موضوع اینجاست که بالاخره ما نهادهایی داریم که با بقیه نهادها فرق دارند. خود نهاد آموزش و پرورش، غیر از آموزش، وظایف دیگری هم بر عهده دارد. یا ما انجمنهای اولیا و مربیان را داریم که نقشش آموزش خانواده است. بله این موضوع درست است که سطح خشونت در جامعه ما بالاست و خب در مدارس هم وجود دارد ولی انتظاری که ما از آموزش و پرورش و معلم داریم این است که اگر مادری هم می گوید بچه من را تنبیه کن، معلمی که باید در حدی نقش آگاهی دهنده داشته باشد بگوید با تنبیه نمی توان بچه ای را تربیت کرد. و گرنه ما به یک سیکل معیوبی می رسیم؛ در جامعه خشونت وجود دارد، پس در مدارس هم وجود دارد. از نظر من باید از آموزش و پرورش شروع کنیم. ما 15 میلیون دانش آموز داریم، نهاد آموزش و پرورش با خیل عظیمی از خانوادهها و بچهها روبروست و اگر آگاه باشد، مطمئنا برنامهای را تنظیم خواهد کرد که ما حتی در بیرون از مدرسه هم اینقدر شاهد کودک آزاری نباشیم.
شما می گویید که تنبیه در مدارس را فقط نباید از سوی معلم دید ولی موضوعی که وجود دارد این است که ما می دانیم که همه معلمهای ما تخصص لازم را برای این کار ندارند و آموزش لازمه را ندیدهاند ولی صرفا به خاطر نیاز اقتصادیشان رو به این کار میآورند و وارد چرخه آموزش و پرورش میشوند. از طرف دیگر موضوعی که وجود دارد این است که تعداد زیادی از معلمان کشور تحت فشار اقتصادیاند و خیلیهایشان بعد از ساعات مدرسه برای درآوردن پول، حتی مسافرکشی می کنند و آن انرژی و انگیزه لازم را برای روبرو شدن با بچهها ندارند. فکر نمی کنید که وضعیت اقتصادی و معیشتی معلمان در به وجود آمدن این وضع در مدارس، تاثیرگذار است؟
قاسم زاده: طبیعتا تاثیرگذار است و علاوه بر آن وضعیت مدارس کشور هم به این موضوع کمک می کند. کلاسهایی وجود دارند که تعداد زیادی از دانش آموزان را در خود جای داده اند و معلم نمی تواند آنها را کنترل کند، بنابراین هم در کلاس معلم تحت فشار و شرایط بدی است و هم در زندگی اش زیر فشار است. حقوق معلمی آنقدر نیست که بتواند زندگیاش را تامین کند. اینکه حقوق معلمی و شرایط مدارس بهتر شود، طبیعتا به اینکه خشونت در مدارس کمتر شود کمک می کند. ولی خب نمی شود گفت چون شرایط اقتصادی معلم بد است پس تنبیه هم وجود دارد. چه کار باید کرد؟ نمی شود این دلایل را کافی دانست. وقتی دلایل پیدا می شود، باید به دنبال راه حل گشت. معلم ساخته این شرایط است و نهاد آموزش و پرورش مسئول است. ما از این نهاد برای تغییر این شرایط انتظار داریم که این شرایط را بهتر کند. ما کشور فقیری نیستیم که نتوانیم برای بهتر کردن وضع آموزش و پرورش بودجه مناسب داشته باشیم. از نظر من هم فشار روی معلم نباید باشد ولی خب نباید هم گفت فشار روی معلم باعث این تنبیهها می شود، پس کاری از ما ساخته نیست.
پاپایی: از نظر من ما نمی توانیم به معلم یک نگاه تزئینی داشته باشیم و حرفهای شیک در مورد او بزنیم و بعد او را در معضلات زمینیاش رها کنیم. اینکه ما انتظار داشته باشیم که معلم خوش تیپ و خوش اخلاق و خندان و خوش صبحت به کلاس برود، بعد همزمان سرویس بچه هم باشد، اصلا درست نیست. می توانید بروید و آمار این را دربیاورید که چند درصد از معلمان سرویس مدرسه دانش آموزان خودشان شده اند. خب معلوم است که این دانش آموزان آن طور که باید حرف معلم را گوش و قبول نمی کنند. کجای دنیا با معلمش اینطور رفتار می کند؟ بنابراین ما باید نگاه ملی مان را به معلم عوض کنیم. ربطی به شخص وزیر هم ندارد. در حوزههای فرهنگی باید نگاه به معلم شکوهمند باشد و فقط در حرف نباشد. وقتی به معیشت او می رسیم هم به همین شکل باشد. معلمان قانعترین قشر جامعهاند و اگر ما حداقل نیازها را برای آنها مهیا بکتیم، با جهش بزرگی در آموزش و پرورش روبرو می شویم. پرداختها به معلم باید در شان کسی که پنجاه سال معلم است، باشد. باید نگاه به معلم به جای تزیینی، تضمینی باشد. بچههای مردم را معلمان دوست دارند ولی نه به اندازه خودشان. چون خانواده و فرزند دارند و با این وضع به آنها آسیب می زند.
یعنی شما معتقدید که اگر وضعیت بودجه و پرداختی به معلمان بهتر از اینی که الان هست، بشود، این تنبیهها در مدارس کاهش پیدا میکند؟
پاپایی: ببینید، شما یک بررسی کوتاه هم بکنید می بینید که هیچ کاندید وزیر آموزش و پرورشی، وقتی به مجلس آمده و برنامههای خود را اعلام کرده، نگفته است که در کنار برنامههای پژوهشی و ... من، این هم برنامه اقتصادی من است. مگر ما نمی گوییم که یکی از مشکلات بیمارگونه آموزش و پرورش، اقتصاد آن است؟ پس چرا هیچ وزیری از اصلاح طلب و اصولگرا، برنامه اقتصادی نداشته است؟ بنابراین موضوع تنبیه یک چیز است، خیلی موضوعات دیگر در این میان وجود دارد.
قاسم زاده: در ظاهر اینطور به نظر می رسد که این برنامه وجود دارد ولی آن فشار بر خانوادههاست. به جای اینکه به صورت بهتری این برنامه را اجرا کنند، فشار بر خانوادههاست. حتی پول آب و برق را تحت عنوان کمکهای مختلف می گیرند. نقشی که انجمنهای اولیا و مربیان باید در بخش تربیتی و آموزشی داشته باشند، تبدیل به پول گرفتن از خانوادهها شده است.
سوالی که در این میان مطرح است این است که به نظر شما بهتر نیست به جای همین انجمنهای اولیا و مربیان که نقش خاصی را در آگاهی بخشی خانوادهها ایفا نمی کند، انجمنهای خاصی با عضویت خود دانش آموزان و خانوادههایشان ایجاد شود که به طور تخصصی، موضوع خشونت در مدارس و یا اساسا رفتارهایی که در مدارس وجود دارد، بررسی و بعد اطلاع رسانی به آموزش و پرورش بشود؟
پاپایی: اگر بگوییم که انجمنهای موجود در مدارس، فقط در بعد مالی کار می کنند، نگاهی تک بعدی است. هستند مدیران و معلمان دلسوزی که دغدغه آموزش به والدین را هم دارند. اما اینکه انجمنها نقش کمک کننده مدیران برای پول هم هستند، واقعیتی است که نمی شود انکارش کرد. در اکثر کشورهای دنیا، خانوادهها به طور اختیاری به مدارس کمک می کنند. در دوره جدید، برنامههایی برای بهتر کردن ساختار انجمنها هم وجود دارد ولی خب مطلوب نیست و می شود همانها را تقویت کرد.
قاسم زاده: علاوه بر اینها، وقتی در سال 73، ایران، پیمان نامه حقوق کودک را امضا کرد، نظری وجود داشت مبنی بر اینکه این پیمان نامه به طور گسترده آموزش داده بشود. ما گاهی با هزینه کمی می توانیم کار تاثرگذاری بکنیم. همان موقع هم یکی از وظایف انجمنهای اولیا و مربیان، همین موضوع تعیین شد. ولی متاسفانه آموزش و پرورش زیر بار این موضوع نرفت در حالیکه می توانست در این مورد بسیار تاثیرگذار باشد.
این موضوع در مورد معلمان هم می توانست وجود داشته باشد. بسیاری از معلمان در حال حاضر با انواع تنبیه و خشونت آشنا نیستند و مثلا نمی دانند اینکه فحش بدهند یا صدایشان را بالا ببرند، مصداقی از خشونت ورزی است. فکر نمی کنید که باید در درجه اول آموزشی برای خود معلمان وجود داشته باشد که اساسا با انواع تنبیهها و مصداقهای خشونت آشنا شوند؟
پاپایی: قطعا آموزش تاثیرگذار است و افراد را از جهل می رهاند. وقتی معلمی بداند که مصداق های تنبیه چیست، به مرور آن را کم و یا حذف می کنند. چه بهتر که اساتیدی از فن حقوق را برای معلمان بیاورند که به آنها آموزش بدهند. ما کلمه تنبیه را در آیین نامه انضباطی داریم و در آن آمده است که اعمال هرگونه تنبیه، از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی ممنوع است و بین دانش آموزان نباید تبعیض و استثنایی قائل شد. اما گاهی وقتها فکر می کنند که مجبوریم تنبیه کنیم و اینجاست که اشتباهات به وجود میآید.
http://khabaronline.ir/news-162844.aspx
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر