اشاره: به بهانه روز پزشک مطلبی تحت عنوان مرگ وجدان درج شد دوست پزشکی در پاسخ به ان نوشته اقا اجازه بدهید را نگاشته بود ، این نوشتار پاسخی است به ایشان و همه پزشکانی که از بی اخلاقی و کم وجدانی و بی اعتمادی حاکم بر بخشی از جامعه و حرفه پزشکی دفاع کرده بودنند .
دکتر اجازه ؟؟
به کنایه از نوازش هایی که پزشکان محترم از جامعه چه حضوری و چه رسانه ای می بینند و از تلخی پر خاش همر اهان بیمار و از لوس و بی مزه بودن طعم تبر یک های روز پزشک و از ناشیرینی عناوینی مانند سپید جامگان ، فرشتگان و دستهای شفابخش ، به تلخ ترین زبان سخن راند ه ایی .از درد هایی که جامعه پزشکی را می ازارند و مردم و وجدان جامعه انها را نمی بیند غمگنانه گفته ای و حتی اشک دکتر سارای ما را هم جاری ساخته ای !!!
درد نبود تجهیزات و امکانات بیمارستانی را گفته ای تا فریاد برائت وجدان ها ی همکارانت باشی . از اینکه پزشک جزء کوچکی از یک ساختار بزرگ بنام وزارت بهداشت است گفته ای تا وجدان واخلاق پزشکی را بازتاب عملکرد ان مجموعه بزرگ جلوه دهی .
از نیاز به در امد و زندگی متناسب با شان پزشکی و عجیب و غریب نبودن این نیاز گفته ای و عکس ان پزشک را با روپوش سفید پر از پول تو هین اشکار قلمداد کرده ای و عجیب و غریب تر در نوشته ات اینکه از ابو علی سینا و قانونش عبور کرده ای واز سپری شدن دوران او و پول نگرفتن و فی سبیل الله کار کردن نو شته ای. و با شهامت و صداقت کثیف بودن وضد اخلاقی بودن گرفتن زیر میزی از سوی بخشی از همکارانت را فریاد کشیده ای . اما شگفت اور و با صدای رسا یک عمل کثیف و ضد اخلاقی را حق انها قلمداد کرده ای .
دکتر اجازه ؟
وقتی نوشته ات را خواندم نمی دانم چرا همه نه ، ولی بسیاری از احساساتمان را مشتر ک دید م .
من هم در حرفه معلمی ام بار ها و بار ها بر خورد های تو هین امیز پدر و مادر های متو قع را با همکارانم به تلخی تجربه کرده ام ! من هم کم اعتبار شدن و شاید بی اعتبار شدن جایگاه و منزلت معلمی را احساس کرده ام ! من هم معلم و از مر جعیت افتادنش را ناشی از عملکرد وزارت و دستگاه عریض وطویل ان می بینم ! من هم روز معلم که می رسد عجیب حال و هوای تو را پیدا می کنم ، شغل انبیا – مو جود اسمانی – فرشته مهربان – شمعی که می سوزد و .... همه این عبارات و واژه ها طعم تلخ تورا برایم تداعی می کند .
من هم وقتی همکارم را می بینم که سرویس دانش آموز خودش شده است و وجدان جامعه ان را نادیده می گیرد بر بیهوده بودن روز معلم تلخند می زنم و...
دکتر اجازه ؟
گاه می اندیشم اگر نفر سومی ، از حرفه وشغل و صنف سومی ، فازغ از اینکه او هم رنج دانایی کشیده باشد یا نه ، وارد گفتگوی ما شود و برای پوشش ضعف وجدانی و اخلاقی هم صنفانش رنج نامه و درد نامه ای از جنس من وتو داشته باشد و نفر بعدی و نفرا ت بعدی ههم همین غم نامه هارا داشته باشند چه باید کرد ؟
ایا باید اسوده خاطر باشیم که زهی عشق که عامل وسبب بی اخلاقی ها وبی وجدانی هایمان را به زمین حکو مت ودولت و سیستم اداری نا کارامد و مشکلات اداری و سخت افزاری و نرم افزاری انه انداختیم و تمام و به تعبیر شما انجام یک عمل کثیف و غیرا اخلاقی را حق بدانیم؟؟
دکتر اجازه ؟
از نظر شما ایا اخلاق و با وجدان بودن یک مقوله حکومتی و دولتی است ؟ ایا در یک دولت اخلاق گرا افراد بی اخلاق و جود ندارند ؟ یا بر عکس در یک حکومت غیر اخلاقی تربیت افراد اخلاقگرا وبا وجدان ممکن است یا نه ؟
ایا باید منتظر یک تربیت اخلاق گرایانه از سوی نهاد حکومتی بمانیم تا وجدان شغلی و اخلاق حرفه ای رشد کند و تعالی یابد ؟
دکتر اجازه ؟
تا اینجا در بسیاری از احسا سها یمان با هم مشتر ک بودیم اما من میدانم و شما هم می دانید که وجدان ادمی در همه انسانها یک تابلو و راهنمای درونی است و کیفیت و چگونگی تعامل ما با اوست که میتواند او را حاضر و شاهد ور اهنمایمان نگه دارد یا در کنج انزوای خاطرمان فقیرانه به خلوت بکشاند . تابلو وراهنما و زنگ خطری که حکومتی نیست و دستوری نیست بلکه مقوله ای فردی است که همین فردی بودنش مبنای اجتماعی بودنش گردیده است . و ضعیف بودن این اخلاق فردی است که مو جب سستی و کاستی اعتماد عمومی میشود .
دکتر اجازه ؟
فوکو یا ما نظریه پرداز بزرگ اجتماعی می گوید:
اگر افراد تنها بر اساس نفع فردی ( مثل گرفتن زیر میزی ) که به ظاهر یک امر معقول است (از نظر شما حتی حق است ) عمل کنند ان گاه چیز های سر نوشت ساز دیگری چون شجاعت ، نیکو کاری ، ایثار ، غرور و سایر فضایل دیگر که به یک جامعه قابلیت زیست و بقا و ارزش و تکامل تاریخی می دهند ، در میان نخواهند بود .
براساس دید گاه شما دکتر ، انسان هایی خواهیم بود که جز منفعت طلبی و نفع شخصی غم دیگری نخواهیم داشت و نفع شخصی و سود فردی معمولن با منافع جمع و خیر عموم ساز گار نیست .
دکتر اجازه؟
فو کو ستارا یو کیجی ، متفکر ژ اپنی در کتاب نظریه تمدن می نویسد :
(تمدن تر کیبی است از سطح معرفت و فضیلت جامعه در هر دوره یا مقطعی از تاریخش ) و در پاسخ به این پرسش که فضلیت ها و معرفت های تمدن ساز از کجا می آیند؟ می گوید : فضلیت هایی مانند ، مسولییت ، ایثار ، عدالت ، نیکو کاری همه از آستین اخلاق فردی و به تبع ان اخلاق جامعه بیرون می ایند .
دکتر شاید با این روند حاکم بر اخلاق و وجدان فردی واین نظریه حالا حا لا ها برای تمدن سازی باید منتظر بمانیم !
دکتر اجازه ؟
گاندی فقید ابو علی سینا نیست که عهدش سر امده باشد او می گوید :
چهار چیز از گناهان عظیم شمرده میشود : عشق بدون ایثار ، لذت بردن بدون و جدان ، سیاست بدون اصول ، و تجارت ( معیشت ، درامد ) بدون اخلاق
دکتر اجازه؟
با تمام دشواری های و استر س ها و بی خواب های شغل من و تو و ما و با تمام کاستیهای اداری حاکم بر ان و با تمام سیاست بازیهایی که با منزلت و معیشت من وتو و ما میشود . نباید دلخوش باشیم (وجدان من نمرده و خواب هم نیست ، فقط کاری از دستش بر نمی اید ) اینگونه وجدانی یک وجدان در حال احتضار است و عزلت گزیده است باید بیدارش کرد و بقول سهراب چشمها را باید شست جور دیگر باید دید شاید اگر هر کدام از ما در هر جایگاه و صنف وشغلی که هستیم ، وجدانش را بیدار و انسانی اخلاقی باشیم ، بتوان امید وار شد در برهه ای از تاریخ و به پشتوانه اخلاقی شدنمان نه تنها از ابو علی سینا عبور نکنیم بلکه ما هم تمدن ساز شویم .
قربانت اقا اجازه
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر