اشاره :
یکم شهریور نوشته ای تحت عنوان مرگ وجدان به بهانه روز پزشک به نقل از سایت الف در اقا اجازه؟ منشر شد که با واکنش برخی از دوستان پزشک قرار گرفت ، در اضافه ای که اقا اجازه بر ان مطلب داشت انتساب مطلب تنهابه بر خی از پزشکان محترم عنوان شده بود با این وجود دوست عزیز دکتر س دروبلاگ ارزشمند شرح حال نقدی بر این پست داشته است که ضمن تشکر از ایشان و با کسب اجازه اینجا اورده میشود .
مطلبي خواندم در وبلاگ آقا اجازه با عنوان "مرگ وجدان" كه توسط نويسنده وبلاگ به بهانه روز پزشك درج شده است.
پزشكان البته به چنين نوازش هايي از سوي جامعه چه به صورت حضوري و چه در رسانه هاي مختلف عادت كرده اند و اين قبيل انتقادات تازگي ندارد.منبع اين مطلب سايت الف ذكر شده است اما من پاسخ را براي وبلاگ آقا اجازه كه مطلب را درآن خوانده ام مي نويسم. قبل از نوشتن پاسخ اين را هم بگويم كه من اين مطلب را بر مطالب لوس و بي مزه سركاري كه عموما در آنها الفاظ و كلماتي مثل سپيدجامگان و فرشتگان و دستهاي شفابخش و از اين دست تعارفات براي تبريك روز مجعول و بي فايده پزشك به كار مي رود ترجيح مي دهم.چون دست كم با پاسخ به آن مي توان برخي از دردها را شرح داد :
آقا اجازه ! براي من نيز به عنوان پزشك گاهي پيش آمده است كه به علت نبود تجهيزات و امكانات يا تخت خالي ،و چون كاري از دستم برنمی آمده ُبيمار را به جايی ديگر اعزام كرده ام يا ارجاع داده ام. از اين دست مشكلات در زندگي حرفه اي بسياري از پزشكان وجود دارد.
آقا اجازه !بي انصافي اي كه در مطلب مرگ وجدان بر پزشكان روا داشته شده است ،اين است كه به پزشك به عنوان فردي در يك مجموعه بزرگتر نگريسته نمي شود و از او به عنوان علت و مسبب معضلات و مشكلات بيماران ياد مي شود. بدبختانه گاه از سوي بيماران يا همراهان توقعات و انتظاراتي از پزشك وجود دارد كه برآورده ساختن اشان درتوان او نيست يا مشكلاتي به پزشك نسبت داده مي شود كه كمتيرن نقشي در ايجاد آنها نداشته است. .بسياري از اين مشكلات كه به پزشكان نسبت داده مي شود به سيستم بهداشتي درماني معيوب و ناكارآمد كشور بازمي گردد كه مناسبات پولي و مادي را ميان بيمار و دسترسي او به خدمات درماني به وجود آورده است.با كمي تامل و مصرف انصاف مي توان به اين نتيجه رسيد كه اين ديدگاه جزء نگر كه پزشك را عامل ستم بر بيمار مي داند منطبق بر واقعيات سيستم بهداشتي درماني نبوده و با اين طرز نگرش نه تنها گره اي از مشكلات گشوده نمي شود بلكه تنها به بدبين كردن و بي اعتماد كردن جامعه نسبت به پزشكان مي انجامد .
آقا اجازه بدهيد كه بگويم پزشكان هم مثل همه انسان هاي ديگر براي گذران زندگي خويش و به تناسب شغل و مسووليت خود به درآمد نياز دارند و اين چيز عجيب و غريب و توقع بي جايي نمي تواند باشد. من عكس آن پزشك با اسكناس هايي در جيب روپوش سفيد را بر فراز آن مطلب ،توهين آشكار به جامعه پزشكي مي دانم . (من نعش آن بزرگوار را بر سر دار علامت استيلاي... )
آقا اجازه :دوره ابن سينا و نگرفتن حق الزحمه و نداشتن چشمداشت مالي سالهاست سپري شده هرچند ابن سينا هم في سبيل الله كار نمي كرد و با آنكه منابع مالي ديگري داشت حق الزحمه مي گرفت! او از خانواده متمولي بود و خود نيز در دستگاه حاكمان يا طبيب مخصوص بود يا وزير و ...
آقا اجازه ! مادر عصر سرمايه داري هستيم .در دوراني كه هركس مجبور است براي ادامه زندگي نيروي كار خود رابفروشد و پزشكان هم مثل بقيه مجبور به اين كار هستند.با اين وصف ،اين توقع كه پزشكان نبايد چشمداشت مالي داشته باشند چندان معقول و منطقي به نظر نمي رسد.
آقا اجازه ! در مورد زير ميزي گرفتن پزشكان با آنكه در ذهن خود آن را كار كثيف و ضداخلاقي مي دانم اما وقتي منصفانه به موضوع نگاه مي كنم به آن پزشك حق مي دهم كه در شرايطي كه تعرفه هاي درماني آن قدر غيرواقعي و گاه كسر ناچيزي از دستمزد واقعي يك پزشك هستند به چنين عملي متوسل شود. واقعيت آن است كه از نظر مسوولان دخيل در تعيين تعرفه ها و هزينه هاي درمان ،براي راضي نگهداشتن مردم ، مقرون به صرفه ترين و كم دردسرترين راه، كاهش ميزان تعرفه هاي هاي پزشكي و غيرواقعي و غيرمنطقي كردن آنها است كه صرفا به ضرر پزشكان و اجحاف به آنهاست. اين در سكون نگداشتن تعرفه هاي پزشكي يا افزايش نامتناسب و غير واقعي آنها در شرايطي رخ مي دهد كه هزينه دارو و روش هاي پاراكلينيك روز به روز و همزمان با ساير كالاها در حال ترقي و افزايش است. بديهي است كه هزينه هاي جانبي درمان (دارو ،آزمايشگاه و ...) در مقايسه با قيمت تعرفه هاي پزشكان ،فشار مالي به مراتب بيشتري را بر بيماران وارد مي كند. اگر مسوولان محترم دلشان به حال بيماران سوخته بود فكري به حال اين موضوع مي كردند ،نه به گرده ي پزشكان ژست خيرخواهي و انسان دوستي بگيرند.
و يك نكته ديگر اين كه ،در مورد تعيين وضعيت بيمار هم درست تر وعلمي تر اين است كه به قطعيت اظهار نظر نكرد ، چون گاهي وضعيت بيمار واقعا قابل پيش بيني نيست و گفتن احتمالات ممكن است باعث نگراني يا دل خوش كردن بي سبب بيماران يا بستگانشان گردد.
آقا اجازه ! من پزشكان را قديس نمي دانم و شايد در ميان همكاران ما كساني وجود داشته باشند كه با شرايط سخت كنوني مجبور به برخي اعمال و افعال گردند اما معتقدم مقصر اصلي در اين ميان نه پزشكان كه كل سيستم است و تنها با بهبود آن است كه مي توان اميد داشت وضعيت كنوني تغيير يابد.و آيا چنين اتفاقي خواهد افتاد...؟!
آقا اجازه! وجدان ما نه مرده و نه خوابيده است ولي از دست وجدان ما كاري برنمي آيد و به همين رو در عذاب است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر