نطق علی عزتی نماینده مردم محروم و جنگ دیده آبدانان و دهلران و دره شهر در هفته گذشته با اقبال مردمی و رسانه ای ،حتی فراتر از نگاه رسانه های داخلی مواجه شد. این عامل موجب شد تا اینجانب تحلیل گونه ای بر نطق این نماینده که اتفاقا هنوز بخت دیدار چهره به چهره ایشان را نداشته ام ، داشته باشم .
این سخنان و این اقبال مردمی و رسانه ای فراتر از حوزه انتخابیه ( حوزه ایشان بدون شک کمترین کربران اینترنتی را دارد ) ، برآ مده از یک احساس مشترک بین یک وکیل و مردم دارد، و این احساس مشترک چیزی جز احساس درد نیست .
دردی که عزتی فریاد می زند ساده است ، درست از جنس مردم و از انجا که رنجدیدگی و محرومیت دردی مشترک در حوزه های محروم است ، همه او را احساس می کند و صدایش را می شنوند و او را وکیل دلشان می دانند ، بی انکه دستشان به او رای داده باشد. دردی که جغرافیا نمی شناسد و در مرز محصور نمی شود و عزتی چون ان را چشیده ، وخود بارها رای داده تا کسی ان را فریاد بکشد، امروز خود فریادگرآن میشود. و این احساس مشترک جغرافیا نا شناس است که موجب میشود مردم دردمند ، در حوزه های جغرافیا یی دیگر هم او را تحسین کنند . و شاید هم ارزو کنند ، ای کاش نماینده ساکت و راضی ما درد مان را می گفت .
عزتی نماینده ای است که برای اولین بار به مجلس امده است و نه تنها هنوز تجربه ای زیادی در مجلس ندارد. شاید هم دوستان شفیق و یاران جدی هم در میان وکلای دیگر دست و پا نکرده باشد.
اما او به پشتوانه اختیاراتی که وکیل مردم بودن به او داده است و با ایمان به احساس مشترکی که با مردمش دارد همانند آنان، کاسه صبرش از ناعدالتی و ژست عادلانه گرفتن ، از کم کاری و کار آمد جلوه دادن ، از سوء مدیریت و خود را مدیر نشان دادن ، از افراط در وعده و تفریط در عمل لبریز شده و به ستوه می اید و فریاد می زند .
در حقیقت او تابو شکنی میکند . اخر
وکیل تازه کار، بدون جایگاه حزبی و جناحی که نباید فریاد گر درد و رنج مردم باشد .همین که خود از درد و رنج و آثار جنگ گریخته باید خوشحال باشد و چهار سال کار ورزی کند و خود را به این گروه و ان گروه واین حزب و ان حزب متصل کند و خویشتن را چپ و راست نماید . تا شاید بتواند دردی و رنجی و مشکلی از مردمش را بیان کند .
اما او تابو شکنی می کند و می گوید، اینها در منطق وراهبرد وکالت من جایی ندارد. و با افتخار به وکلای دیگر می گوید : ( اینجانب بصورت مستقل و بدون حمایت احزاب و تنها با رای مردم به مجلس امده ام و بدهکار مردم هستم و می خواهم زبان مردم باشم ) و همزمان فریاد می زند من هم مانند مردمم نمی خواهم حوزه ام در نقشه توسعه ایران در جزء خاکستری ان قرار بگیرد .
وزبان مردمش میشود و می گوید هنوز آثار جنگ و انفجار مین در کشتزارهای مردمم و بوی باروت و عطر شهید و یاد امام در حوزه من جاری است . و هنوز رنج دیدگان و جنگ زدگان سرمایه های انقلابند .
مگر همین مردم پیشانی جبهه های فداکاری نبودند و این چنین بر تفکر اقتصادی وزیر نفت در عدم خدمت به مردم حوزه اش خط بطلان می کشد .
در تهران است و از گرمای بالای 50 درجه دهلران و موسیان رهایی یا فته است و گرد وغباری هم گلویش را نمی فشارد اما زبان مردمش میشود و قبض های کمر شکن برق حوزه گرمسیرش را به ضیافت نگاه سرد سیر وزیر نیرو میبرد .
زبان مردمش میشود و می گوید مردم من با انکه در اعتبار جزء اولین ها میباشند ، در تخصیص اعتبارات از 17 به رتبه 23 سقوط کرده اند و تابلو های زنگ زده را نماد پیشرفت 98 درصدی امارها می داند و اینگونه عدالت محوری را به چالش می کشد.
بدون شک اگر عزتی خود را همچنان بدهکار مردم بداند و اسیر جاذبه دنیایی احزاب و گروهها قرار نگیرد و هماره حقیقت را بیشتر از مصلحت و خودش دوست داشته باشد و خود را زبان مردم بداند مردم درمند ابدانان و دره شهر و دهلران و موسیان که نه ، با زهم همه مردم درد مند ایران ، به صدای او دل
خواهند بست
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر