صحنه اول : ساعت9 شب ازتلویزیون اخبار سراسر ی شبکه 1 پخش میشود
گوینده خبر افشار تیتر مهم ترین خبر ها را می خواند :
دومین خبر مهم دستور ریس جمهور به معاون خود جهت اجرایی شدن لایحه مشهور به نظام هماهنگ پرداخت هااست . اولین واکنش جامعه معلمی در خانه ما به گوش می رسد خانم معلمی از آشپزخانه می گوید : به خاطر انتخابات است.
از این واکنش سریع و فوری از نسوان معلمه خنده ام می گیرد
صحنه دوم : زنگ تفریح دفتر دبیران
معلم ها خسته از زنگ اول به صندلیهایشان لم داده اند تا 15 دقیقه استراحت کنند ، صدای برخورد قاشق های چایخوری با استکانها ی شکرین از گوشه و کنار بگوش می رسد نان و پنیر هم به ارامی اسیر لقمه های معلمها می شوند .
معلمی (در حالی که با قاشقش گردابی در استکان درست کرده )می گوید:
خدا را شکر سر انجام آقای ریس جمهور خیالمان را راحت کرد و دستور داد ...
معلمی بلافاصله امان از جمله اش بریده و می گوید :
ای بابا اینها همش تبلیغات بخاطره انتخاباته ، چند بار تا حالا روزنامه ها و نماینده ها همین را گفته اند اما چی شد؟ روش نردبانی و معلمی دیگر چایی شیرینش را سر کشیده و می گوید : نردبانی نه برادر ، پلکانی ، روش پلکانی . معلمها می خندند
خنده های ارام معلمها فرو کش می کرد که معلمی دیگر ادامه داد :
انتخاباتی باشد یا نه تبلیغاتی باشد یا نه تصمیم خوبی است ، به خوبی نامه چند روز قبل به وزیر کشور درباره توجه به حرمت و عدم نقض حریم شهروندی و شک نکنید در این صد وچند روز باقی مانده خبر های خوب زیاد خواهیم شنید
معلمی که تا این لحظه فقط گوش می داد به حرف می اید و می گوید :
بابا بی خیال خدا پدر ومادر انتخابات را بیامرزد و گر نه حالا حالاها می بایست هم نقض حقوق شهروندیمان ادامه می داشت وهم خبری از اجرایی شدن نظام هماهنگ نبود
معلمی دیگر وارد بحث شده و با صدایی امیدوار می گوید :
افسوس که انتخابات برای وزیر نداریم و گرنه قول میدادم تا فردا حق الزحمه عوامل اجرایی انتخابا ت مجلس هم پرداخت شود .
در دلم می گویم و اقعا خدا پدر ومادر انتخابات را بیامرزد
ولی غریبه که نیستید باز هم خنده ام می گیرد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر