۱۳۹۱/۰۵/۰۹

جاده ای که معلمان را به کلاس نمی رساند


رسول پاپایی / روزنامه آرمان / سه شنبه ششم دیماه 90

سوم اسفند 89 برای دانش اموزان یک مدرسه در حوالی هشترود آ ذربایجان شرقی ، روزی سیاه بود . آن روز انتظار بچه ها برای امدن 5 معلم مدرسه شان ابدی شد و معلم ها که با یک پراید در حال امدن به مدرسه بودند،در مسیر طولانی خانه تا مدرسه با یک تریلی برخورد کردند و5معلم مهربان و دلسوزشان دردم جان سپردند .
انعکاس خبرمرگ این معلمان و مشعلداران دانایی در مناطق روستایی مو جب تاسف وتاثر جامعه فرهنگیان و همه ی مردم شد . ان روز تنها دلخوشی دلهای سوخته و وجدان آزرده خاطر جامعه، این بود که بدون تردید  این حادثه ی تلخ ،زنگ هشداری خواهد بود تا اموزش و پرورش و دولت به  دنبال یافتن راههایی برای عزیمت و رفت و امد کم خطر و کم هزینه معلم ها و مربیان روستایی باشند ،تا جامعه کمتر شاهد از دست دادن آسان و تا سف اور سرمایه ها و منابع انسانی ارزشمندی بنام "معلم "بر اثر تصادفات جاده ای باشد  .

آن روز گذشت ، اما حوادث تلخ  جاده ای برای معلمانی که  برای رسیدن به محل کار وکلاس های درس نا چار به طی مسافت های طولانی  برون شهری هستند  بار ها وبار ها اتفاق افتاد وجامعه  همچنان شاهد از دست دادن "معلم ها" در مسیر های طولانی رفت وآمد از محل سکونت تامحل خدمت بوده است .
متاسفانه در دوهفته اخیر اخبار تکان دهنده ای از مرگ 10 معلم بر اثر تصادف به هنگام عزیمت به مدرسه های دور ازمحل سکونت  بیش از هر زمان دیگری موجب تاثر و تاسف گردید.
 خبر ها حکایت از این دارد که 19اذر ماه سال جاری 5 معلم که از شهرستان میناب که با خود وری شخصی عازم محل کار خود درروستای گرکان در چهل کیلومتری شهرستان میناب بودند با یک نیسان حمل سوخت به شکل دلخراشی تصادف کرده و همه ی این 5 معلم دردم جان می دهند .
چهارشنبه 23 آذر در استان اردبیل مدیر و معاون یک مجتمع اموزشی به همراه دو تن دیگر از معلمان که با خودروی شخصی در حال عزیمت به مدرسه در یک روستا بودند در حادثه ای مشابه با یک وانت نیسان تصادف کرده که مدیر و معاون مجتمع اموزشی  جان به جان افرین تسلیم می کنند . در
23اذر دو معلم شهرستان خمین در استان مرکزی  به هنگام عزیمت به مدرسه به سرنوشتی مشابه همکاران دیگر خود دچار می شوند .
در ادامه این سریال مرگ معلم ها در حوادث جاده ای به هنگام رفتن به محل کار، میتوان به مرگ  تلخ عذرا سرگزی معلم دینی و عربی مقطع رهنمایی راسک از توابع سیستان و بلو چستان هم اشاره کرد .مدیر کل موزش و پرورش این استان می گوید : مرگ این خانم معلم فرهیخته در حال عزیمت به محل کار خود و بر اثر برخورد با خودروی اشرار رخ داده است . 
به فهرست و سریال مرگ و مجروح شدن معلم ها در مسیر طولانی رفت وامد به مدرسه ها می توان  حادثه رانندگی برای دو معلم شهرستان "جم" و نجات دو تن از معلما ن شهرستان ورزقان  آذربایجان غربی در جدال نفس گیرشان با برف و کولاک شدید و بسیاری خبر های تاسف بار دیگر که رسانه ای نشده اند را هم اضافه کرد.
مرور این سریال متاثر کننده  این پرسش را به ذهن می اورد که ، به راستی ایا از دست دادن نیرو های فکری ومتخصصی بنام "معلم" از دست دادن سرمایه های ملی کشورمان محسوب نمی شود  ؟
در این اسیبی که به جامعه علمی کشور و منابع ارزشمند انسانی آن می رسد چه کسی مقصر وپاسخگو است ؟
در حالی که پلیس راه کشور هر ماه از کاهش تصادفات و تخلفات رانندگی امار می دهد چرا اسیب پذیری معلمان روستایی که در مسیر شهر وروستا نا چار به رفت وامد هستند در طول دوهفته چنین فراوانی را نشان می دهد ؟
شرایط رفت وامد معلم ها یی که محل تدریسشان کیلومتر ها دورتر از محل سکونتشان تعیین می شوند چگونه است که این امار وحشتناک در مدت دو هفته کام همه را تلخ می کند ؟و اصولا ایا کسی به دنبال چاره ای و راهکاری برای اسایش و امنیت تردد معلمان هست یا نه ؟

نگاهی به واقعیت رفت وامد و ایاب و ذهاب این معلمان نشان می دهد که این ایاب و ذهاب معلمی، از چند حالت خارج نیست . یااین معلمان  باید چند ساعت زودتر از  سایر معلم ها ازخانه خارج شوندورنج سفر برون شهری را با هر وسیله ای  فارغ از ایمن بودن یا نبودن  را به جان بخرند و در بهترین حالت بی خیال "شان" و"جایگاه" و "منزلت معلمی"در ازدحام مسافران مینی بوسی بر روی یک "پیت حلبی" در ردیف وسط  بنشینند ویا بر عقب "وانتی" و یا بر" ترک موتور سواری  "خود را به موقع  به مدرسه برسانند ویا چند نفری  که مدرسه هایشان هم مسیر و هم محورهستند از میان خود انان که ماشینی دارند نوبتی ماشین شخصیشان را با شرایط بنزین امروزی راهی جاده و رفتن به مدرسه کنند و اخر ماه که حساب می کنند بخش قابل تو جهی از حقوق نا چیز معلمی را هزینه سوخت و استهلاک خودوریشان کنند و کارمندن اداری را مشاهده کنند که در کمال امنیت و ارامش با سرویس ایاب و ذهاب از انان سبقت می گیرند  و دستی به نشانه سلام برایشان تکان می دهند .!
   آن چه روشن است و وزیر آموزش و پرورش و مسئولان و مدیران استانی او هم  به خوبی نسبت به ان اگاهی دارند این است که ، تکرار و طولانی بودن این سفر ها تا حد بسیاری زیادی از توان و نشاط معلمان می کاهد و موجب کاهش شرایط تدریس و علم اموزی انان به کو دکان می شود . انها همچنین به خوبی میدانند  ،معلم ها در بسیاری از مناطق کشور علی رغم بعد مسافت مدارس روستایی و ناگزیر بودن از رفت وآمد، همچنان فاقد وسیله ایاب و ذهاب ایمن و مطمئن (همانند انچه که کارکنان اداری دارند ) هستند  . همچنین همه به خوبی می دانند که  معلمان علی رغم نداشتن سرویس ایادب و ذهاب جز معدود کارمندان دولت هستند که  ازریالی به عنوان حق ایاب و ذهاب برخوردا ر نیستند و هرماه بخش قابل تو جهی از حقوق ناچیز معلمی را باید به عنوان  کرایه رفت وآمد هزینه کنند . 
معلم ها می گویند ادارات اموزش و پرورش برای کارکنان اداری سرویس ایاب و ذهاب را پیش بینی می کنند. برای بازدید ها و سفر های اداریشان از راننده و سرویس برخودار هستند وبدون حق ماموریت قدم از قدم بر نمی دارند واما حتی  سرویس ها ی اداری از سوار کردن معلمان در طول مسیر خوداری می کنند و در خوشبینانه ترین حالت ها برخی ادارت برای استفاده دو روزدر هفته معلم از سرویس ایاب و ذهاب مبلغ 50000تومان از حقوق معلمیشان کم می کنند .
واکنش وزیر اموزش و پرورش به این حوادث تلخ  متاسفانه تنها صدور پیام های تسلیت بوده است . حاجی بابایی در یکی از این پیام های تسلیت گفته است :
"از نهاد های قانونی و حقوقی مربوط انتظار می رود نسبت به تامین امنیت خاطر معلمان به عنوان پرچمدران و سفیران فرهنگ و ادب هنر وعلمو دین مجدانه اقدام نمایند"
ایا برای مسئولان در مواجهه با پرپر شدن معلم ها در حوادث جاده ای به جز انتشار "پیام تسلیت "و" دلی اکنده از اندوه "ارائه طرح و پیشنهادی فوری به دولت محترم جهت اختصاص سرویس ایمن و مطمئن به معلم ها نمی تواند متصور باشد ؟  ایا با این حوادث تلخ بازهم معلمان هم چنان از حق ایاب و ذهاب در فیش های حقوقی خود محروم خواهند ماند وتامین امنیت خاطر این پرچمدارن و سفیران فرهنگ از اصلی ترین وظایف وزارت اموزش و پرورش محسوب نمی شود ؟
آیا اموزش و پرورش باور دارد که در این حوادث ان چه از دست می رود سرمایه های ارزشمند نظام تعلیم وتربیت وکشور هستند که جایگزنی انان نیاز مند زمان و هزینه است ؟
ایا وقت ان نرسیده به جای ان که شعار گونه در اندیشه ی "محترم" بودن" محل دفن معلم ها" باشیم چاره ای و طرحی بری تردد اسان وایمن و همراه با ارمش برای معلمانمان به دولت و مجلس ارائه دهیم  ؟
علی احمدی وزیر پیشین اموزش و پرورش  جز معدود وزیرانی است که به فراوانی رفت وامد و ایاب وذهاب معلمان اشاره ای واعترافی کرده  و حتی انان از این حیث  به"فروشنده های دوره گرد" تشبیه کرده و گفته  :
"معلمانی که مثل فروشنده دوره گرد مجبورند از این بخش به ان بخش بروند معلمان روستایی نباید حقشان در مورد ایاب و ذهاب از بین برود " .
این روز ها  مسئولان اموزش و پرورش از تحول بنیادین در نظام وتعلیم وتربیت سخن می گویند فرصت مناسبی است به نیاز ها و مشکلات  و دغدغه های حرفه معلمی هم نگاهی عمیق صورت بگیرد و راهکارهایی علمی و عملی در بحث ، ساماندهی معلمان و مدیریت منابع انسانی  مورد توجه قرار بگیرد و توجه به بومی گزینی و کاستن از حجم وتعداد سفر های برون شهری معلمان ، اختصاص بودجه جهت برقراری سرویس مطمئن و ایمن ، الزام مدیران مجتمع های روستایی به مناسب سازی مدرسه جهت بیتوته معلمان ، پرداخت حق ایاب و ذهاب ، و حق بیتوته و طرح موضوع در هئیت محترم دولت جهت تامین اعتبار و ملزم شدن سایرنهاد ها به مشارکت در تردد ایمن معلمان روستایی می تواند در کاهش این حوادث و بهبود شرایط معلمی تاثیر داشته باشد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر