۱۳۹۱/۰۵/۰۹

تشکلی فراگیر برای همه معلمان


رسول پاپایی/روزنامه شرق /دوشنبه ۱۲اردیبهشت۹۰
۱۲اردیبهشت روزی که تقویم به  من نشان می دهد .روزی که برای جامعه یک فرصت است تا نگاه خودرا به نگاههای گچ آلود معلم هاپیوند بزنند  .
روز معلم فرصتی است که باید به معلمان داده شود تا مهم بودن حرفه ی معلمی و نقش انکار ناپذیرش در حیات یا ممات یک ملت را به جامعه یادآوری کنند و ذهنیت و نگاه و حساسیت ان را به تلخی و شیرینی ها و اهمیت حرفه ی معلمی و آموزش وپرورش معطوف بدارند. وبه جامعه یاد اوری کنند که علت العلل همه ی مشکلات و نارسایی ها "فقر فرهنگی" است و برای رهایی از مشکلات و گسترش دانایی و رسیدن به توسعه همه جانبه و دوری از فقر اقتصادی باید کمر همت به ریشه کنی "فقر فرهنگی" بست و برای از بین بردن" فقر فرهنگی" به "اموزش و پرورش کارامد" و برای برخوداری از یک آموزش کارامد سخت نیازمند" معلمان دانا و توانا" هستیم که باید از حرفه وشغل خود احساس رضایت کنند . 

 12اریبهشت فرصتی است تا معلمان از متولیان امر فرهنگ وتعلیم وتربیت بخواهند٬ از رقبای اشکار وپنهان معلمی غافل نباشد و رشد سریع علوم و تغییرات پی درپی جهانی، رخنه کردن آتی در حوزه های مختلف ، تحول پایه ای در شکل و محتوا ی اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و آموزشی دنیای امروز را یاد آور شوند، تا دست از ساختار و روش های سنتی و قدیمی بر دارند و بهره مندی از ازمایشگاه و کتابخانه و مالتی مدیا را در کلاس های درس و مدارس از لوازم ابتدایی و ضروریات حرفه معلمی تلقی کنند .
روز معلم برای معلمان فرصتی است تا ، رنج های نظام آموزشی و ساختار آموزش وپرورش و دشواری های معلمی را در ویترینی شیشه ای در معرض نگاه پرسشگر و وجدان عمومی قرار دهند.انها را غرق این اندیشه کنند تا چه حد ان گونه که باید و شاید پاس  معلمان جامعه ی خود را نگاه داشته اند ؟؟
روز معلم  فرصتی است تا ، معلمان با صدای بلند به همه صاحبان صندلی های چرخان و ساکنان اتاق ساکت وارام بگویند ، دیگر با آموزش های یکنواخت و کلاسهای ساکت و نیمکت های خشن نمی توان پاسخ نیاز های متنوع و جدید فراگیران  را در عصر دانایی بدهند و" بردن معلم به قله" و بازسازی مرجعیت" او بدون مشارکت دادن واقعی  او در تصمیم گیری ها و نقش افرینی اش در تحولات نظام اموزشی ممکن نیست  .
این روز فرصتی است تا معلمان به مسولان بگویند : معلم نقطه آغاز هر جهش و تحولی است . در حالی که مسایل معیشتی و رفاهی و اقتصادی توان از معلم گرفته با رشد شش درصدی حقوق نمی توان برای معلم رفاه و ارامش اورد،رفاه و ارامشی که  دغدغه اش انگیزه تحقیق و مطالعه و پژوهش را از او دزدیده  است . اگر شاهد تحولات عمیق و ساختاری در آموزش وپرورش نباشند ،اگر شرایط را برای توانایی و دانایی  معلمان فراهم نکنید تا فارغ از غم آب ونان با تحقیق و مطالعه و پژوهش خودرا به دانش روز مجهز کنند ، تصمیمات از بالا به پایین کار به جایی نخواهند برد .
این برگ اردیبهشتی از تقویم ما، برای معلمان فرصتی است تا به صراحت از تنگ نظری و نگاه غیر فرهنگی به معلم اعتراض کنند .جان های خفته را بیدار کنند که خرد ومعلم همزاد یکدیگرند. معلم به حقوق خود اَشنا است . نگاه منتقدانه دارد. مروج صلح و ستایشگر راستی و ازادی است .به آسانی زیر بار اندیشه های جزمی نمی رود وروحش با انقیاد و رام شدن غریبگی می کند .و می خواهد  شاگردانش را هم  با تفکر انتقادی تربیت کند . به همین علت خودرا ابزار دست سیاست نمی کند.  از همه در این روز می خواهد بدون گرایشات سیاسی و حزبی به آموزش وپرورش نگاه ملی داشته باشند وهمه دلسوزان و مسئولان و فعالان صنفی مدرسه را منطقه الفراغ سیاسی اعلام کنند.
روز معلم برای معلمان فرصتی است تا یاد اورشوند که حفظ محوری وظیفه آموزش وپرورش نیست . یاد گیری برای دانستن است و دانستن برای زندگی مسالمت آمیز وشرافت مندانه است  .این روز  فرصتی است  تا معلمان ، به همه بگویند که  مدرسه  قطعه ای کو چک از بهشت بر روی زمین است.  معلم در این بهشت کوچک تلاش می کند تا مفاهیم اسمانی مانند دوست داشتن عشق ورزیدن همنوع دوستی ایمان هدف و صلح را پیش روی چشم کوکان بگذارد و شعله های امید را در دل های کو چکشان تا ابد زنده نگه دارد .
روز معلم فرصتی است تا معلم ها ، بیمار بودن نظام آموزشی را برای اهل دردی که عاشق پویایی وتحرک هستنند نمایان کنند .برای درد هایی مانند کسری سنتی بودجه، بزرگ شدن آموزش وپرورش ، سیاست زدگی ، سلیقه محوری ، نبود نگاه انتقادی ،  مدیریت ضعیف منابع انسانی ،نگاه از بالا به معلم و.....همت شان را برای درمان به یاری بطلبند .
اما چه باید کرد که روز معلم همه ی اینها هست ولی هیچ کدام نیست . !
واقعیت این است که روز معلم برای معلم ها فقط یک مناسبت است . مناسبتی رنگ باخته و ملال اور و تکرار مکرراتی که بی اثر بودنشان در آموزش و مدرسه و زندگی اورا سخت می آزارد.  سخت غصه اش می گیرد وقلبش به درد می اید و قتی که می بیند روز اوفقط برای دیگران یک فرصت شده است ، فرصتی برای عشق ورزی نمادین به معلمی و گفتن از او برای برق دوربین ها، و بردن معلم با تمجید و تعریف های لسانی تا اسمان ها و رها کردن دوباره اش با تمام دغدغه ها و دلواپسی هایش در زمین .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر