۱۳۹۱/۰۵/۰۹

درباره طعم پس گردنی


ایلنا در گزارشی  به بررسی وضعیت تنبیه در نظام اموزشی پرداخته است . ضمن تشکر از توجه این خبرگزاری معتبر به مسایل حوزه آموزش و پرورش  این خصوص به عنوان یک معلم  جهت تکمیل بحث می توان  به موارد زیراشاره کرد :
اول :  تنبیه درجاتی دارد و آنچه که مورد نکوهش قرار می گیرد تنبیه بدنی و اعمال خشونت برای سرکوب امیال کودکان است.  از دیر باز تنبیه از مباحث مهم در حوزه تعلیم وتربیت و نظام های اموزشی در جوا مع  گوناگون بوده است . مطالعات محققان نشان می دهد که شدت وضعف تنبیه در نظام های اموزشی،  تنها متاثر از معلمان و مربیان نبوده و ارتباط مستقیمی با عوامل مختلف اجتماعی و شرایط فرهنگی جوامع دارد . 
  صاحب نظران می گویند : انچه موجب می شود که روش های تنبیهی  جهت اصلاح یا تغییر رفتار در یک نظام آموزشی کارایی خودرا از دست بدهد بخشنامه ها و دستور از بالا و بیم تعقیب قضایی و مجازات اداری نیست ،بلکه این پیشرفت های اجتماعی یک جامعه و رسیدن به توسعه پایدار و رشد اگاهی ها است که موجبات این امر فرخنده  را فراهم می سازد . به عنوان مثال در سوئد سال 1965 حدود 53درصد مردم تنبیه بدنی را امری عادی می دانستند ولی با رشد آگاهی ها اجتماعی و شناخت مردم از حقوق شهروندی در سال 1979تنها ده درصد روشهای تنبیهی را کارامد برای نظام اموزشی دانسته اند .
 بنابراین  کنکاش و پرداختن به این موضوع مهم به نگاه جامع تری که همه علل و عوامل اجتماعی سیاسی و فر هنگی جامعه را در برمی گیرد نیاز مند است و صرف متهم کردن معلمان و حتی اموزش وپرورش به تنهایی، از اعتبار و علمی بودن ان می کاهد .
دوم : بدون تردید اعمال خشونت در همه ی اشکالش از منظر انسانی  روشی منسوخ و مذموم است
 و یافته ها و روش های نوین متخصصان بر اثرات نا خوشایند ان بر روح و جان فرد تنبیه شده و حتی جامعه سخنها گفته اند .واقعیت امر این است که جامعه معلمی هم از زشتی و ناکارامد بودن تنبیه بدنی  به خوبی اگاه است و اکثریت معلمان نه تنها به تنبیه به عنوان یک انتخاب نگاه نمی کنند بلکه به گاه اضطرار و ناکارآمدی سایر شیوه ها  هم عموما به تنهایی دشواری های حرفه معلمی  را پذیرفته و از اعمال تنبیه بدنی  با بردباری وصبر خودداری  می کنند.
 در افکار عمومی معلمان و درقواعد حرفه معلمی تنبیه بدنی ، نه تنها هیچگاه نشانه اقتدار معلم محسوب نشده بلکه از  ضعف علمی و کلاس داری یک معلم حکایت می کند، این نگاه و نگرش به تنبیه  در میان معلمان ،به خوبی نشانه ای اشکار از بری بودن اکثریت جامعه معلمان از تنبیه بدنی است . وشاید این شناخت و اگاهی در اکثریت جامعه معلمی است که موجب می شود تا نتایج  یک تحقیق  نشان دهد،  از 65 معلم مورد پرسش، 63 نفر اعتقاد داشته باشند ، که تنبیه در اصلاح رفتار فرد بی تاثیر است  . پرسش این است  نویسند ه گزارش طعم پس گردنی  بر اساس کدام امار و بر پایه چه مستنداتی چنین  بی محابا جامعه معلمی را به تفتیش عقاید و برخورد قرون وسطایی با دانش اموزان متهم می کند ؟
کارشناسان مسائل حقوق کودک و پژوهشگرانی که در این گزارش از انان نقل قول می شود بهتر بود  به زبان امار و بر اساس عدد ورقم  به مخاطبان خود می گفتند چه تعداد از 15میلیون دانش اموز ایرانی  تنبیه می شوند تا خواننده نه بر اساس حدس و گمان ، بلکه بر اساس امار قضاوت کند که ایا اکثریت معلمان ایرانی تنبیه می کنند و اکثریت دانش اموزان ایرانی تنبیه می شوند یا خیر ؟
 در این گزارش ، حتی میان مقاطع تحصیلی و جغرافیا و جنسیت دانش اموزان و معلمانی که تنبیه می شوند و تنبیه می کنند، هیچ گونه  تفاوتی لحاظ نشده است .  در حالی که تحقیقات نشان می دهد تنبیه در بین زنان معلم و مدارس دخترانه به مراتب کمتر از مردان و مدارس پسرانه رایج است و تنبیه در مقطع راهنمایی کمتر از ابتدایی و در دبیرستان  کمتر از راهنمایی و ابتدایی  است .

 سوم : طی سال های اخیر بخش نامه ها  ومقررات زیادی در حمایت از حقوق دانش اموزان به تصویب رسیده است  که بر اساس ان  تنبیه به هر شکل ممنوع است و مدیران مدارس نمی توانند دانش اموزان خاطی وقانون شکن را بیش از سه روز اخراج کنند  .کنترل و برخورد با دانش اموزان خاطی بسیار دشوار شده است . دانش اموزان با علم به این که تنبیه بدنی جرم است ومعلم  حق ندارد به دانش آموز تکلیف زیاد بدهد و اخراج خودرا هم محال می بیند به خود اجازه می دهد نسبت به قوانین مدرسه وکلاسبی اعتنا باشد و حتی نسبت به  معلم بی حرمتی کند!  از سوی دیگر معلم باید حافظ منافع اکثریت دانش اموزانی که با انگیزه تحصیل به مدرسه می ایند باشد و از وقت و زمان به نفع اکثریت کلاس بهره ببرد و نظم را در کلاس بر قرار نماید تا بتواند رسالت معلمی خودرا به انجام برساند. در این گزارش  توجهی به نبود قدرت بازدارنده در برابر دانش اموزان خاطی در نظام اموزشی نشده و  تنبیه تقبیح می شود اما از چرایی آن حرفی گفته نمی شود.  از راهکار های عملی و کاربردی برای برخورد با دانش اموزان خاطی سخنی به میان نمی آید . اگر فراوانی تنبیه تا این حد زیاد است  چرا  تلاشی برای ریشه کن کردن ان  دیده نمی شود؟ 
از جیغ و داد معاون های مدرسه می گوید اما از 150 دانش اموز و تنها یک معاون حرفی نمی زند .! از تلخ رفتاری برخی معلم ها می گوید اما در برابر کلاس های چهل نفره و فیزیک نامناسب و کتاب های فاقد نشاط و مدارس  بدون ازمایشگاه ، کتابخانه و فضای بازی وورزش...چیزی نمی گوید .
گزارشگر نسبت به رویه شدن تنبیه هشدار می دهد،  اما چشمانش را به وجود رفتارهای پر خاشگرانه در جامعه و خانواده و ناهمگونی در بافت  اجتماعی و فرهنگی مناطق مختلف و سیستم نگاه از بالا به معلم و مدارس و به روز نبودن دانش معلمی و مبهم بودن جایگاه تشویق در نظام اموزشی ونگاه مصرفی به اموزش و پرورش وعدم رضایت شغلی و گرفتاری های معیشتی  واقتصادی معلمان می بندد .
چهارم : تنبیه حتی اگر به صورت خشونت عریان هم نباشد و در شکل های نوینی چون داد و فرياد، تحقير دانش آموز، اهانت، اخراج از كلاس، كسر نمره  و.... باشد محکوم است و هیچگاه نباید انتخاب معلمان حتی در شرایط اضطراری باشد اما چه باید کرد که معلم هم انسان است و حرفه معلمی برای بهبود و ارتقا و به روز شدنش و مدرسه برای شوق انگیز و فرحبخش بودنش به ابزارو لوازمی نیازمند اند که تنها از عهده معلم و آموزش وپرورشی که کار بسیاری از ارگان ها و نهاد ها را به عهده گرفته است ، به تنهایی ساخته نیست . ارتقا منزلت معلمی  و با نشاط شدن محیط های اموزشی ،بالا بردن رضایت شغلی در میان معلمان،  مدیریت مشارکتی  با حضور معلمان در مدارس ، دور شدن از حافظه  محوری و روی اوردن به اموزش مهارتهای زندگی واجتماعی در کلاس های درس ،  ایفای نقش موثر نهاد هایی چون مسجد ، رسانه و خانواده  و رشد اگاهی های اجتماعی مردم،  همه بخشی از این اسباب و ولازم است که همه ما در ان سهیم هستیم .
نباید  توپ نابسامانی های مو جود در نظام اموزشی را به زمین معلم ها و مدارس  واموزش وپرورش انداخت ،  بلکه  برای یکبار هم که شده همه از خود این سوال را بپرسیم : نقش" من "و "ما" ی ایرانی در این واقعیت تلخ چیست ؟

*این یاداشت  89/8/9منتشر شده است .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر