۱۳۸۸/۰۶/۲۲

آموزش وپرورش و تحولات جهانی

روزنامه اعتماد یک شنبه ۶ اردیبهشت ۸۸ رشد سريع علوم، تغييرات پي در پي جهاني، فراگير شدن تکنولوژي هاي جديد و رخنه کردن IT در حوزه هاي گوناگون موجبات تغيير ساختار کلي و تحول پايه يي در شکل و محتواي اقتصادي، سياسي، اجتماعي و آموزشي جوامع گوناگون شده است.به تبع اين تغييرات در ساختار نهادهاي مهم جوامع، مشاغل هم به يک رشد و تکامل و جهش سريع دست يافته اند و متخصصان و کارشناسان بر اهميت نقش معلم به عنوان عامل تغيير و تحولات بنيادين و بالا بردن سطح آگاهي و فهم و بينش جوامع تاکيد ويژه داشته اند. کميسيون بين المللي آموزش و پرورش هم بخش آموزش کشورهاي مختلف را به بازسازي اساسي ساختار نظام آموزش و ارائه تعريف هاي جديد و ترسيم کارکردهاي متناسب با عصر حاضر تشويق کرده و خواهان تبيين کارکردهاي نو از نقش معلم به عنوان اصلي ترين عامل ايجاد تحول شده است.در اين ميان آموزش و پرورش ما فارغ از آنچه در اطرافش مي گذرد ديده بر تحولات سريع اقتصادي، علمي و تکنولوژي نظام جهاني بسته و همچنان با ساختار و روش سنتي و قديمي و دست و پاگير اداري خود طي طريق مي کند. سخنان وزير مبني بر اينکه حتي ايشان آمار درستي از تعداد مدارس و دانش آموزان ندارد نشانه يي کوچک از ساختار فرسوده نظام آموزش و پرورش و يادگيري ما است، در حالي که يونسکو چهار محور، يادگيري براي دانستن، يادگيري براي انجام دادن و عمل کردن، يادگيري براي زندگي و يادگيري براي زندگي مسالمت آميز را به عنوان محور و کارکردهاي امروز بخش آموزش اعلام کرده است. در نظام آموزش و پرورش ما يادگيري براي حفظ کردن و در کنکور قبول شدن همچنان تنها محور يا مهم ترين محور يادگيري است. به گفته صاحب نظران آنچه مسلم است در سال هاي آينده رشته هاي جديد و علوم نو مانند علوم روباتيک و ليزرها و... در عرصه جهاني ظاهر شده و بي شک براي آموزش رشته هاي نو و علوم جديد به وسيله آموزش و پرورش و آماده کردن فراگيران براي تسلط بر اين علوم، ضرورت تحولات ساختاري و عميق در نظام آموزشي امري اجتناب ناپذير است و بايد به نگاهي نو و تعريفي جديد از آموزش و پرورش و نقش معلمان آن پرداخت.اکنون اين پرسش مهم مطرح است که آيا با ساختار نظام آموزش و پرورش فعلي و اسکلت اداري چندلايه و تجويز برنامه ها و ايده هاي گوناگون، بدون در نظر گرفتن ديدگاه معلمان متخصص و نياز امروز دانش آموزان و محوريت حفظ کردن در فرآيند يادگيري و با روش هاي تدريس منسوخ و قديمي، مي توان به ايجاد تحولات عميق و متناسب با آنچه در جهان اطراف مي گذرد خوشبين بود؟آيا معلمان ما با آموزش هاي يکنواخت و عموماً در حد کتاب هاي درسي و کلاس هاي کسالت آور و خالي از روح نشاط و تحقيق و پژوهش قادر خواهند بود پاسخ نيازهاي متنوع و جديد فراگيران خود را در آينده نزديک بدهند؟اينکه مسائل معيشتي و رفاهي و اقتصادي توان از معلم گرفته و انگيزه تحقيق و مطالعه و پژوهش را از او دزديده،واقعيتي مسلم است. اما حقيقت آن است که مشکل اصلي آموزش و پرورش به روز نبودن ساختار کلي نظام آموزشي و مسائل و مباحث آموزشي آن است که معيشت و رفاه معلمان و کسري بودجه را هم شامل مي شود. به گونه يي که چنانچه شاهد تحولات عميق و ساختاري در اين نهاد مهم نباشيم و اگر شرايط را براي توانايي معلمان مان فراهم نکنيم تا فارغ از غم نان و آب، با مطالعه و تحقيق و پژوهش و آزمايش، خود را براي رويارويي و هماهنگي با تحولات عميق و سريع جهاني آماده کنند، به زودي علاوه بر کسري بودجه و مشکلات معيشتي معلمان، شاهد بحران عدم تطابق کارکرد نظام آموزشي و انديشه ها و دانسته هاي معلمان با نيازها و شرايط روز دانش آموزان و جامعه خواهيم بود که به مراتب بحراني فراتر از مشکلات فعلي اين نهاد خواهد بود. کما اينکه هم اکنون هم در حوزه IT و اطلاعات ردپاي اين بحران را مي توان در بسياري از مدارس ديد. بنابراين بايد واقع بين بود و به آموزش و پرورش نگاهي ملي داشت و پذيرفت «حفظ»محوري مهم ترين کارکرد اين نهاد نيست و تصميم گيري و ايده ريزي از بالا به معلم و دانش آموز و روش متکلم وحده يي معلمان و کلاس خشک و خالي به زودي کارايي خود را براي دانش آموزان از دست مي دهد و بايد زمينه ايجاد تحول در نگرش و نگاه به ساختار و کارکرد آموزش و پرورش و مهم ترين ابزار آن معلم را ايجاد کنيم تا برنامه ريزي و ايده پردازي از بالا به معلم و دانش آموز و آموزش هاي سنتي و کسالت بار فعلي جاي خود را به آموزش و پرورشي پويا با معلماني توانا و کلاس هايي مولتي مديا و مبتني بر تحقيق، پژوهش و آزمايش، براي زندگي بهتر و عمل به آموخته ها بدهد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر