اشتیاق معلمان به خروج از آموزش و پرورش |
رسول پاپايي/ روزنامه اعتماد/ دوشنبه، 25 مهر 1390
بي مقدمه، يكي از پرسشهاي معلمان كه هر چند وقت يكبار خبرنگاران از مسوولان آموزش و پرورش ميپرسند، «بازنشستگي قبل از موعد فرهنگيان» و سرنوشت آن در اين وزارتخانه است؛ پرسشي كه پاسخ به آن هميشه با اما و اگرهاي فراوان همراه بود و با وجود اشتياق معلمان به اجراي آن، مسوولان آموزش و پرورش با احتياط درباره آن اظهارنظر ميكنند و نبود منابع مالي را مهمترين مانع در راه اجراي آن ميدانند.
بي مقدمه، يكي از پرسشهاي معلمان كه هر چند وقت يكبار خبرنگاران از مسوولان آموزش و پرورش ميپرسند، «بازنشستگي قبل از موعد فرهنگيان» و سرنوشت آن در اين وزارتخانه است؛ پرسشي كه پاسخ به آن هميشه با اما و اگرهاي فراوان همراه بود و با وجود اشتياق معلمان به اجراي آن، مسوولان آموزش و پرورش با احتياط درباره آن اظهارنظر ميكنند و نبود منابع مالي را مهمترين مانع در راه اجراي آن ميدانند.
بر اساس قانون بودجه 90 دولت مجاز است با بازنشستگي قبل از موعد كاركنان خود موافقت كند. شرايط برخورداري از قانون بازنشستگي قبل از موعد، سخت و پيچيده نيست و معلمها اگر درخواست كتبي بدهند و 25 سال هم سابقه داشته باشند و مسوولان هم با آنها موافقت كنند ميتوانند پنج سال زودتر با مزاياي 30 سال خدمت از كلاس و درس و مدرسه خداحافظي كنند و بازنشسته شوند.
اما احتياط مديران آموزش و پرورش هم در اجرايي كردن اين قانون خالي از علت نيست و به نظر نميرسد تنها منابع مالي مزاحم اجراي اين طرح باشد. بلكه پيچيدگي ساماندهي و دشواريهاي مديريت نيروي انساني در آموزش و پرورش را ميتوان به موانع اجرايي شدن اين طرح هم اضافه كرد.
پيچيدگي و دشواري مديريت منابع انساني در آموزش و پرورش تا آنجاست كه همه دولتها تاكنون نتوانستهاند بر آن چيره شوند. معلمها به ياد دارند علي احمدي كه وزيرشد، دروازههاي آموزش و پرورش را به روي استخدامهاي بيرويه بست و تلاش كرد دو بيماري مزمن «مازاد نيرو» و «كمبود نيرو» را در اين وزارتخانه علاج كند.
او در گام نخست «قانون بازنشستگي قبل از موعد» را اجرا كرد تا به تصور خودش از فلسفه اين طرح نهايت بهره را ببرد و راه براي خروج معلمان بيانگيزه، ناتوان و بدون خلاقيت را از بدنه آموزش و پرورش باز كند.
اما او هم به سياق ديگر وزيران آموزش و پرورش، تنها بعد از آزمايش بود كه متوجه شد، مشكل نيروي انساني در آموزش و پرورش بسيار پيچيدهتر از آن است كه با نگاهي ساده و رفتن گروهي و استخدام گروهي ديگر بتوان آن را حل كرد.
او ناباورانه مشاهده كرد بر خلاف تصورش اين معلمان خوب و قوي و كارآمد بودند كه فرصت را غنيمت شمردند و رفتند و ناكارآمدها و بي انگيزهها باقي ماندند و وزير بعدي ماند و آموزش و پرورشي كه با 53 هزار خروجي ركورددار وزارتها و سوژه روزنامهها شده بود.
از فرداي همان روز بود كه اين پرسش جدي مطرح شد كه «چرا آموزش و پرورش در اولين تجربه اجراي قانون بازنشستگي قبل از موعد ركورددار نيروي خروجي از بدنه خود شده؟ و چرا معلمان باسابقه چنين مشتاق خروج از وزارت آموزش و پرورش هستند؟ گروهي ميگويند با توجه به فراواني جامعه معلمان استقبال زياد براي خروج از بدنه آموزش و پرورش و انتظار براي اجراي مجدد آن امري عادي است. برخي ديگر ميگويند بيجاذبه بودن حرفه معلمي از جهت اقتصادي و كاهش منزلت اجتماعي معلمان، و سخت شدن شرايط حرفهيي، علت اشتياق معلمان براي استفاده از قانون بازنشستگي قبل از موعد است و خالي شدن كلاسهاي درس و مدارس را از معلمان زبده و قوي در مرحله اول اجراي طرح را مثال خوبي بر مدعاي خود ميدانند.
علت علاقه فرهنگيان به بازنشستگي قبل از موعد هرچه باشد بايد گفت، با وجود همه تلاشهايي كه صورت گرفته، در خروج و ورودها به آموزش و پرورش، مهندسي علمي ديده نميشود و نيازسنجي از مهارتها و تخصصهاي مورد نياز مدارس و كلاسهاي درس وجود ندارد و در استخدامها مهارتها و توانايي حرفهيي معلمان از نگاهها دور مانده است.
باقي ماندن بيماري «نيروي مازاد» و «كمبود معلم» در همه مناطق آموزش و پرورش مهر تاييدي بر اين ادعاست. متاسفانه دامنه تناقض در تصميمات ساماندهي نيروي انساني تا آنجاست كه از طرفي معلمان بازنشسته ميشوند، تا بدنه آموزش و پرورش، جوان و با نشاطتر و كارآمدتر و به روزتر شود و از طرف ديگر به استناد ماده 95 قانون خدمات كشوري از بازنشستگان مجددا دعوت ميشود جهت كمك به آموزش و پرورش و مديران مدارس با ساعات كمتري به تدريس بپردازند.
شايد احتياط وزير و اين گفته او كه: «نه ميگويم اجراي بازنشستگي قبل از موعد را ادامه ميدهم و نه ميگويم ادامه نميدهم» ناشي از اين باشد كه اگر بازنشستگي قبل از موعد اجرا شود، به دليل سهلالوصول بودن شرايط اين بازنشستگي باز هم برخلاف انتظار وزير، معلمهاي ناكارآمد و بيانگيزه بمانند و معلمان كارآمد و قوي از بدنه آموزش و پرورش خارج شوند. وگرنه آموزش و پرورش ميتوانست، حداقل با درخواست معلمان مشتاقي كه حاضرند حق بازنشستگي خود را در فرصتهاي ديگر مطالبه كنند موافقت كند.
موانع اجراي طرح هرچه هست فعلا وزير آموزش و پرورش آب پاكي را روي دست معلمها ريخته و صراحتا گفته: «در حال حاضر براي بازنشستگي قبل از موعد اعتبار مالي نداريم» اما معلمان همچنان مشتاق اجراي دوباره طرح بازنشستگي قبل از موعد هستند و سخنان اخير عليرضا سليمي عضو كميسيون آموزش و تحقيقات مجلس شوراي اسلامي مبني بر اينكه «واگذاري سهام شركتهاي دولتي راهكاري است براي تامين اعتبار اين طرح و اجرايي نشدن اين طرح از سوي دولت خلاف قانون است و آموزش و پرورش نميتواند از اجراي بازنشستگي قبل از موعد شانه خالي كند» اين اميدواري را پر رنگ كرده كه وزير با گفتوگو و تعامل و رايزني با دولت بتواند از محل فروش سهام شركتهاي دولتي بارديگر اين طرح را اجرايي كند.
اگر حرفه معلمي مانند بسياري مشاغل دولتي ديگر از جاذبههاي اقتصادي و اجتماعي برخوردار بود آيا باز هم معلمان منتظر بازنشستگي قبل از موعد بودند؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر