۱۳۸۹/۰۶/۱۴

ایا سند دبیرستان مروی به نام این مرد است ؟؟!

مدتهاست هر گاه مطلبی را درباره مدرسه مروی و تلاش جهت مدرسه ماندنش را می خوانم نام کاتب ونویسنده را که جستجو می کنم اغلب شیرزاد عبدالهی است .شیرزاد عبدالهی شاید به تنهایی بیشترین حجم یاداشتها و تحلیل ها و نوشته ها را در بحث واگذاری این مدرسه نوشته است . و همین فراوانی و تکرار برای من موجب این پرسش شده که نکند سند منگوله دار این بنای خاطره انگیز بنام عبدالهی یا یکی از منتصبان سببی یا نصبی او باشد که این گونه برای مدرسه ماندن مروی بال بال می زند .؟؟

شیرزاد عبدالهی در خصوص این مدرسه نوشته بود :

اجرای مصوبه‌ شماره‌ 61614 / 44601 مورخ 19 / 3 / 89 هیأت محترم دولت در خصوص دبیرستان مروی مقتضی است، دستور فرمایند، برابر مقررات نسبت به تخلیه و تحویل ساختمان دبیرستان مذکور به نماینده‌ محترم موقوفه مروی و انتقال دانش‌آموزان، اموال، اسناد و املاک به دبیرستان دارالفنون اقدام و از نتیجه‌ امر این سازمان را مطلع فرمایند.

به گزارش ایسنا این متن نامه ای است که ذکریا یازرلو، رییس سازمان آموزش و پرورش شهر تهران، به مدیر آموزش و پرورش منطقه 12 شهر تهران نوشته است.

به همین سادگی و با این زبان خشک و بی احساس اداری، یک مدیر کل، حکم مرگ دبیرستان مروی را امضا کرد. رئیس منطقه زیر نامه، دستوری دو خطی برای مدیر دبیرستان می نویسد، میزها و نیمکت ها جمع می شوند. پرونده ها را بار وانت می کنند. معلمان قدیمی مروی با چشمان خیس از اشک با در و دیوار وداع می کنند.

علاقه او به این مدرسه تا حدی است که او را وادار به پیش بینی هم می کند و می نویسد :

آبها که از آسیاب افتاد تیغه لودرها و بیل های مکانیکی، 70 سال خاطره را تبدیل به تلی از زباله ساختمانی می کنند. چند سال بعد مردمی که برای خرید لوازم آرایشی به کوچه مروی می روند، پاساژ لوکس و زیبایی را می بینند و هرگز به یاد نمی آورند که روزی روزگاری اینجا مدرسه ای بود پر افتخار و ماندگار.

با اینکه او اینده مدرسه را هم پیش بینی می کند اما نا امید نمی شود و می نویسد :

اما نه! هنوز فرصت هست. هنوز هم می توان کاری کرد، باید گفت و نوشت. بدترین کار این است که دست روی دست بگذاریم و تسلیم شویم.

و راه اخر وتنها کاری که می توان کرد را پرسش از وزیر می داند و می پرسد :

پرسش فرهنگیان تهران این است که آقای حاجی بابایی در جلسه مورخ 19 /3 / 89 هیات دولت چه موضعی داشته و برای جلوگیری از این فاجعه چه اقدامی کرده است؟ چرا سکوت کرده است؟

البته به پرسش از وزیر اکتفا نمی کند و پیشنهاداتی هم می دهد بخوانید :

وزارت آموزش و پرورش می تواند دست به ابتکارات جدیدی بزند، از جمله برگزاری یک سمیناری با شرکت حقوقدانان و وکلای دادگستری زبده ....و رایزنی با مقامات عالی نظام و ایجاد حساسیت های لازم در افکار عمومی.

به حکم گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من فریاد او به جایی نمی رسد و مهر برای عبدالهی خبری بد انتشار می دهد :

به گزارش مهر، حمید رضا حاجی بابایی روز دوشنبه 4 مرداد گفت: انتقال دانش آموزان دبیرستان مروی به دارالفنون مصوبه دولت بوده و این تصمیم قبل از اینکه من به عنوان وزیر آموزش و پرورش مشغول به خدمت شوم، گرفته شده است.

سخنان وزیر وتلاش برای بی تقصیر نشان دادن خود خون عبدالهی را به جوش می اورد قلم بر میدارد و اخرین نوشته اش را برای مروی می نویسد که :

نام حاجی بابایی با فاجعه واگذاری دبیرستان مروی در تاریخ آموزش و پرورش ثبت می شود. به راستی قضاوت توریست ها هنگام بازدید از دارالفنون در مورد واگذاری یک مدرسه ماندگار به حوزه علمیه چه خواهد بود؟ ما با دو حاجی بابایی مواجهیم: یکی حاجی بابایی نماینده که به هر دلیل تقریبا همراه معلمان بود و دیگری حاجی بابایی وزیر که در جلسه هیات دولت که دومین مدرسه ماندگار کشور را به نهاد حوزه می بخشند، حتی نجوایی هم به اعتراض از او شنیده نمی شود.

شاید یاداشتهای شیرزاد در باره مروی تمام شده باشد اما این پرسش برای من همچنان زنده است که : مگر مروی ارث پدری شیرزاد است که چنین برای ماندگاریش بی تابی میکند ؟

و نقش دیگر فرهنگیان معلمان اهل قلم وصاحب رسانه در ماندگاری مروی چیست ؟و همین سکوت عجیب است که این پرسش را در ذهن من زنده نگه می دارد که نکند سند مدرسه مروی بنام شیرزاد است و اورا در این میان منفعتی و سودی ما بی خبرانیم ؟!!!



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر