‏نمایش پست‌ها با برچسب اموزش و پرورش. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اموزش و پرورش. نمایش همه پست‌ها

۱۳۹۰/۰۵/۱۸

اموزش وپرورش وانتظار معجزه

آموزش و پرورش و انتظار معجزه




رسول پاپایی/ روزنامه اعتماد / یکشنبه/16مردد

معلمان غيرمتخصص، تابستان براي معلمان با همه تعطيلاتش فصل نقل وانتقال هاي درون شهري و منطقه يي و تغيير مدارس و حتي گاه تغيير مقطع هم هست. چند سالي است كه عبارت هايي مانند «معلم مازاد»، «كمبود معلم» و «كسري ساعت تدريس» در حوزه آموزش و پرورش پركاربرد شده اند: واژه هايي كه علاوه بر اينكه محل اظهارنظر هاي مختلف شده اند، حكايت از نابساماني در بحث ساماندهي نيرو در اين وزارتخانه عريض و طويل هم دارد. سال گذشته در آستانه بازگشايي مدارس در ماه پاييزي مهر اعلام بخشنامه به كار گيري معلمان متوسطه و راهنمايي در مقطع ابتدايي، حاشيه ها و جنجال هايي را در مدارس ايجاد كرد و موجي از سردرگمي و نارضايتي و بلاتكليفي در ميان معلمان و مديران ايجاد كرد كه با تغيير موضع و كوتاه آمدن مسوولان تا حد زيادي از مشكلات آن كاسته شد.
    آن روز و در مخالفت با بازگشت معلم هايي كه هيچ آشنايي با ظرافت ها و مهارت هاي تدريس در دوره ابتدايي نداشتند، گفته شد كه نداشتن صلاحيت و تجربه تدريس در اين مقطع و حضور اجباري و بي انگيزه يك معلم، موجب پايين آمدن كيفيت آموزش و تدريس و متضرر شدن دانش آموزان مي شود، و اضافه شد كه حضور معلم غيرمتخصص در كلاس درس موجب اصطكاك بين اوليا و معلمان در طول سال تحصيلي مي شود. آنچه امروز و در فصل ساماندهي معلمان براي مهري جديد همچنان به چشم مي خورد و موجب دلسردي و بي علاقگي معلم به كارش مي شود بحث اجبار برخي معلمان و بويژه نيرو هاي جديد الاستخدام حق التدريس به تدريس در رشته ها و مقاطعي است كه هيچ گونه تخصص و مهارتي در آن ندارند.
    روانه كردن معلمان غيرمتخصص به كلاس هاي درس، حتي اگر از سر ناچاري باشد نشان مي دهد كه با وجود همه تلاش هاي آشكار و پنهان و بهره گيري از سيستم هاي نوين، ساز و كار پرسنلي آموزش و پرورش همچنان آشفته است و كماكان نه وزير و نه مديركل امور اداري و نه كس ديگري تعداد دقيق كاركنان اين وزارت را نمي داند و برنامه ريزان به صورت دقيق تخصص و رشته هاي مورد نياز كلاس هاي درس و مدارس را نمي شناسند تا بر اساس آن معلم ها را هم سازماندهي كنند و ساماندهي معلم ها همچنان در غياب يك نيازسنجي دقيق ملي صورت مي گيرد و همچنان براي تخصصي شدن كار معلم و مدير و نيرو هاي اجرايي بايد منتظر معجزه ماند. آشفتگي در ساماندهي معلمان و نيرو هاي فراوان غيرمتخصص به باور بسياري از كارشناسان ناشي از استخدام هاي زياد و بدون نيازسنجي بوده است: امري كه از نگاه نمايندگان مجلس هم پنهان نمانده است. نماينده مردم ورامين در مجلس با انتقاد از نحوه استخدام هاي آموزش و پرورش، تصريح مي كند: «در حالي كه فارغ التحصيلان تربيت معلمي در بلاتكليفي و سرگرداني به سر مي برند اما آموزش و پرورش ؟هزار نيروي غيرمتخصص استخدام مي كند.» او ادامه داده كه «متاسفانه آموزش و پرورش امسال بدون توجه به فارغ التحصيلان دانشگاه تربيت معلم ؟هزار معلم غيرمتخصص استخدام كرده است كه هيچ تحصيلات مرتبطي با رشته فعال در آن ندارند.» وزير محترم آموزش و پرورش پيش از اين به درستي از واژه «معلم مازاد» به عنوان يك واژه «تلخ» و «معلم شكن» ياد كرده بود. تعبير درستي كه در تكميل آن بايد اضافه كرد واژه «معلم فاقد تخصص و مهارت» هم آموزش و پرورش شكن هم «معلم شكن» است و بايد در اين روز هاي داغ ساماندهي به همه مديران مناطق توصيه كرد كه در تامين نيرو هاي مورد نياز مدارس مهارت و تخصص و ارتباط رشته تحصيلي با تدريس مورد لحاظ و توجه قرار گيرد تا در مهر جديد بچه ها دل هاي تشنه دانش خود را به روي معلماني با انگيزه بالاو راضي از معلم بودن خود بگشايند.

۱۳۹۰/۰۵/۱۰

تنبیه بدنی منقرض نمی شود !

خبر آنلاین :
با وجود این که ممکن است تصور شود دوره ترکه زدن و فلک کردن محصلان به سر رسیده و دانش آموزان امروزی با اینگونه مسائل درگیر نیستند و از تنبیه بدنی در مدارس خبری نیست، هنوز هم خبرهای وحشتناکی از انواع تنبیه ها و اهانت ها به دانش آموزان به گوش می رسد. این در حالی است که در قانون به صراحت بر منع تنبیه بدنی دانش آموزان در مدارس تاکید شده و بر اساس آیین نامه آموزش و پرورش هرگونه تنبیه بدنی، اهانت و تعیین تکالیف درسی به منظور تنبیه دانش آموزان، ممنوع اعلام شده است. در فصل پنجم و ششم این آیین نامه که مسایل انضباطی و تشویقی را مطرح می کند، طی مواد 68 تا 85 به مساله تنبیه پرداخته شده و در ماده 76 درباره ممنوعیت تنبیه بدنی، خصوصا در دوران دبستان به شدت تذکر داده شده است.
با این حال و با وجود آن که تنبیه بدنی در نظام آموزشی ایران جایگاهی ندارد، آنچه مشاهده میشود خلاف این است. از موارد تنبیه و اهانتی که آثار ماندگاری بر جسم دانش آموز نداشته، گزارش داده نشده و در رسانه ها مطرح نمی شود که بگذریم، آمار تنبیهاتی که اثرات غیر قابل جبرانی بر روح و جسم دانش آموزان باقی می گذارد و منجر به شکایت والدین دانش آموزان می شود کم نیست.
انتشار ویدیویی در چند هفته گذشته که در آن معلمی، دانش آموزش را به شدت تنبیه می کند باعث شده است که دوباره این سوال در میان کارشناسان به وجود بیاید که چرا این تنبیه در مدارس وجود دارد و اقدامی برای مقابله با آن انجام نمی شود.
برای بررسی بیشتر این موضوع، میزگردی را با حضور رسول پاپایی، کارشناس آموزشی و فاطمه قاسم زاده، مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس گروه کار پیش دبستانی در کافه خبر برگزار کردیم. مشروح این میزگرد را می‌خوانید.
تنبیه در مدارس کشور، موضوعی است که ما می‌دانیم وجود دارد؛ چه مسئولان وزارت آموزش و پرورش بپذیرند یا نه. ولی نکته‌ای که مطرح است این است که این موضوع تبدیل به یک اتفاق پنهانی در مدارس کشور شده و همراه با اینکه مسئولان آموزشی کشور قبول نمی کنند که این موضوع در مدارس کشور وجود دارد، خیلی اوقات این تنبیه‌ها حتی گزارش هم نمی‌شود. مشکل از کجاست؟
 فاطمه قاسم زاده:  خب واقعیت این است که به نظر می‌رسد که تنبیه بدنی دانش آموزان در کشور از سوی مسئولان کشور انکار می شود و می دانیم که وقتی موضوعی در مرحله اول انکار شود، همین وضع به وجود می‌آید. یعنی اینکه هم والدین و هم معلمان و مدیران مدارس می دانند که تنبیه وجود دارد، اما نه پیگیری می شود و نه جوابگویی وجود دارد. این موضوع هم فقط در این مورد وجود ندارد؛ مثلا چند وقت پیش مرکز پژوهشهای مجلس اعلام کرد که حدود سه میلیون و 200 هزار دانش آموز بازمانده از تحصیل داریم، خب این موضوع بسیار مهمی است و حتی نزدیک به فاجعه است. اما هیچ کس توضیحی در این مورد نداد و حتی مسئولان آن را انکار هم کردند. من فکر می کنم که باید بگردیم به دنبال راهی که این مسائل از سوی مسئولان جدی گرفته شود. شاید بهتر باشد که مثلا در مورد این تنبیه‌ها کمیته ای از دانش آموزان و والدین و مسئولان مستقیم، کمیته‌ای تشکیل شود و این موضوع به طور دقیق بررسی شود.
مدیر انجمن حمایت از حقوق کودکان و رئیس گروه کار پیش دبستانی
حالا به فرض که این کارها هم صورت بگیرد، در حال حاضر موجی راه افتاده مبنی بر اینکه معلمی که تنبیه می کند مسئول است و همه او را سرزنش میکنند. در حالی که هستند پدر و مادرهایی که از معلمان فرزندانشان می خواهند "آنها را آدم کنند." راه آدم کردن هم گویا فیزیکی است! وقتی خشونت در برخی خانواده‌های ما به این شدت وجود دارد، اساسا حرف از پیگیری و ... چقدر معنا پیدا می‌کند؟
رسول پاپایی: موضوع اینجاست که وقتی در آموزش و پرورش بحث تنبیه پیش می‌آید، بلافاصله ما معلم و مدرسه را مقصر می دانیم؛ این یک روش اشتباه است که کارشناسان آموزشی و رسانه‌ها به کار می گیرند. واقعیت این است که درصد کمی از ریشه تنبیه در مدرسه است، بیشتر درصد تنبیه، ریشه در فرهنگ ما دارد. وقتی ما ضرب المثل داریم که "چوب معلم گله، هرکی نخوره خله"، خب تکلیف معلوم است. وقتی فرهنگ خشونت در ما وجود دارد، پدر و مادر به معلم می گویند که "گوشت بچه مال شما، استخوانش مال من". خب این یعنی چی؟ این فرهنگ تنبیه و خشونت در خانواده‌های ایرانی نهادینه شده است. البته موضوعی که وجود دارد این است که در حال حاضر به موازات اینکه دانایی مردم در حال بالا رفتن است، تنبیه هم پایین آمده است. مثلا ما می دانیم که تنبیه در شهرهای بزرگ، کمتر از شهرهای کوچک است و در مناطق بالای شهرها، کمتر از پایین شهرها، در مدارس راهنمایی و مدارس پسرانه بیشتر از دخترانه‌هاست. بنابراین ما معتقدیم که تنبیه موضوعی نیست که بشود فقط در مدارس آنها را ریشه کن کرد و یا بگوییم فقط و فقط کار آقای حاجی بابایی یا آموزش و پرورش است. حذف تنبیه یک عزم ملی می خواهد. دهها نهاد اجتماعی هستند که بودجه می گیرند و باید این بودجه را باید خرج بالابردن آگاهی های اجتماعی  و دانایی ها بکنند، ولی خب این کار انجام نمی شود و ما فقط به معلمان و آموزش و پرورش انتقاد می کنیم.
خب از آموزش و پرورش و معلمان تنبیه بدنی سر می زند
پاپایی: من شخصا اعتقاد دارم که تنبیه هست، چه در بعد آشکار و چه پنهان. اینکه وزیری بیاید بگوید تنبیه ریشه کن شده، بازی با افکار عمومی است. من معتقدم که نه آقای حاجی بابایی و نه هیچ دولت اصلاح طلب و اصولگرایی نمی تواند تنبیه را منقرض کند. موضوع دیگر این است که وقتی دانش آموز از حقوق شهروندی خود باخبر باشد و بداند که معلم مجاز نیست که او را بزند، می پرسد که چرا داری من را می زنی؟ ولی وقتی باخبر نیست از حقوق خودش، می‌ایستد و کتک هم می‌خورد و بعدا وقتی بزرگ شد، می گوید آن روز در چهاردیواری کلاس، معلم زور داشت، الان من زور دارم و در نتیجه کارهای خشونت آمیز می کند. از نظر من معلمها در حال حاضر کمی دارند مظلوم واقع می شوند.
کارشناس آموزشی
قاسم زاده: از نظر من هم این یک واقعیت است که تنبیه در مدارس ما وجود دارد ولی موضوع اینجاست که بالاخره ما نهادهایی داریم که با بقیه نهادها فرق دارند. خود نهاد آموزش و پرورش، غیر از آموزش، وظایف دیگری هم بر عهده دارد. یا ما انجمنهای اولیا و مربیان را داریم که نقشش آموزش خانواده است. بله این موضوع درست است که سطح خشونت در جامعه ما بالاست و خب در مدارس هم وجود دارد ولی انتظاری که ما از آموزش و پرورش و معلم داریم این است که اگر مادری هم می گوید بچه من را تنبیه کن، معلمی که باید در حدی نقش آگاهی دهنده داشته باشد بگوید با تنبیه نمی توان بچه ای را تربیت کرد. و گرنه ما به یک سیکل معیوبی می رسیم؛ در جامعه خشونت وجود دارد، پس در مدارس هم وجود دارد. از نظر من باید از آموزش و پرورش شروع کنیم. ما 15 میلیون دانش آموز داریم، نهاد آموزش و پرورش با خیل عظیمی از خانواده‌ها و بچه‌ها روبروست و اگر آگاه باشد، مطمئنا برنامه‌ای را تنظیم خواهد کرد که ما حتی در بیرون از مدرسه هم اینقدر شاهد کودک آزاری نباشیم.
شما می گویید که تنبیه در مدارس را فقط نباید از سوی معلم دید ولی موضوعی که وجود دارد این است که ما می دانیم که همه معلمهای ما تخصص لازم را برای این کار ندارند و آموزش لازمه را ندیده‌اند ولی صرفا به خاطر نیاز اقتصادیشان رو به این کار می‌آورند و وارد چرخه آموزش و پرورش می‌شوند. از طرف دیگر موضوعی که وجود دارد این است که تعداد زیادی از معلمان کشور تحت فشار اقتصادی‌اند و خیلی‌هایشان بعد از ساعات مدرسه برای درآوردن پول، حتی مسافرکشی می کنند و آن انرژی و انگیزه لازم را برای روبرو شدن با بچه‌ها ندارند. فکر نمی کنید که وضعیت اقتصادی و معیشتی معلمان در به وجود آمدن این وضع در مدارس، تاثیرگذار است؟
قاسم زاده: طبیعتا تاثیرگذار است و علاوه بر آن وضعیت مدارس کشور هم به این موضوع کمک می کند. کلاسهایی وجود دارند که تعداد زیادی از دانش آموزان را در خود جای داده اند و معلم نمی تواند آنها را کنترل کند، بنابراین هم در کلاس معلم تحت فشار و شرایط بدی است و هم در زندگی اش زیر فشار است. حقوق معلمی آنقدر نیست که بتواند زندگی‌اش را تامین کند. اینکه حقوق معلمی و شرایط مدارس بهتر شود، طبیعتا به اینکه خشونت در مدارس کمتر شود کمک می کند. ولی خب نمی شود گفت چون شرایط اقتصادی معلم بد است پس تنبیه هم وجود دارد. چه کار باید کرد؟ نمی شود این دلایل را کافی دانست. وقتی دلایل پیدا می شود، باید به دنبال راه حل گشت. معلم ساخته این شرایط است و نهاد آموزش و پرورش مسئول است. ما از این نهاد برای تغییر این شرایط انتظار داریم که این شرایط را بهتر کند. ما کشور فقیری نیستیم که نتوانیم برای بهتر کردن وضع آموزش و پرورش بودجه مناسب داشته باشیم. از نظر من هم فشار روی معلم نباید باشد ولی خب نباید هم گفت فشار روی معلم باعث این تنبیه‌ها می شود، پس کاری از ما ساخته نیست.
پاپایی: از نظر من ما نمی توانیم به معلم یک نگاه تزئینی داشته باشیم و حرفهای شیک در مورد او بزنیم و بعد او را در معضلات زمینی‌اش رها کنیم. اینکه ما انتظار داشته باشیم که معلم خوش تیپ و خوش اخلاق و خندان و خوش صبحت به کلاس برود، بعد همزمان سرویس بچه هم باشد، اصلا درست نیست. می توانید بروید و آمار این را دربیاورید که چند درصد از معلمان سرویس مدرسه دانش آموزان  خودشان شده اند. خب معلوم است که این دانش آموزان آن طور که باید حرف معلم را گوش و قبول نمی کنند. کجای دنیا با معلمش اینطور رفتار می کند؟ بنابراین ما باید نگاه ملی مان را به معلم عوض کنیم. ربطی به شخص وزیر هم ندارد. در حوزه‌های فرهنگی باید نگاه به معلم شکوهمند باشد و فقط در حرف نباشد. وقتی به معیشت او می رسیم هم به همین شکل باشد. معلمان قانعترین قشر جامعه‌اند و اگر ما حداقل نیازها را برای آنها مهیا بکتیم، با جهش بزرگی در آموزش و پرورش روبرو می شویم. پرداختها به معلم باید در شان کسی که پنجاه سال معلم است، باشد. باید نگاه به معلم به جای تزیینی، تضمینی باشد. بچه‌های مردم را معلمان دوست دارند ولی نه به اندازه خودشان. چون خانواده و فرزند دارند و با این وضع به آنها آسیب می زند.
یعنی شما معتقدید که اگر وضعیت بودجه و پرداختی به معلمان بهتر از اینی که الان هست، بشود، این تنبیه‌ها در مدارس کاهش پیدا میکند؟
پاپایی: ببینید، شما یک بررسی کوتاه هم بکنید می بینید که هیچ کاندید وزیر آموزش و پرورشی، وقتی به مجلس آمده و برنامه‌های خود را اعلام کرده، نگفته است که در کنار برنامه‌های پژوهشی و ... من، این هم برنامه اقتصادی من است. مگر ما نمی گوییم که یکی از مشکلات بیمارگونه آموزش و پرورش، اقتصاد آن است؟ پس چرا هیچ وزیری از اصلاح طلب و اصولگرا، برنامه اقتصادی نداشته است؟ بنابراین موضوع تنبیه یک چیز است، خیلی موضوعات دیگر در این میان وجود دارد.
قاسم زاده: در ظاهر اینطور به نظر می رسد که این برنامه وجود دارد ولی آن فشار بر خانواده‌هاست. به جای اینکه به صورت بهتری این برنامه را اجرا کنند، فشار بر خانواده‌هاست. حتی پول آب و برق را تحت عنوان کمکهای مختلف می گیرند. نقشی که انجمنهای اولیا و مربیان باید در بخش تربیتی و آموزشی داشته باشند، تبدیل به پول گرفتن از خانواده‌ها شده است.
کافه خبر با موضوع تنبیه بدنی دانش آموزان
سوالی که در این میان مطرح است این است که به نظر شما بهتر نیست به جای همین انجمنهای اولیا و مربیان که نقش خاصی را در آگاهی بخشی خانواده‌ها ایفا نمی کند، انجمنهای خاصی با عضویت خود دانش آموزان و خانواده‌هایشان ایجاد شود که به طور تخصصی، موضوع خشونت در مدارس و یا اساسا رفتارهایی که در مدارس وجود دارد، بررسی  و بعد اطلاع رسانی به آموزش و پرورش بشود؟
پاپایی: اگر بگوییم که انجمنهای موجود در مدارس، فقط در بعد مالی کار می کنند، نگاهی تک بعدی است. هستند مدیران و معلمان دلسوزی که دغدغه آموزش به والدین را هم دارند. اما اینکه انجمنها نقش کمک کننده مدیران برای پول هم هستند، واقعیتی است که نمی شود انکارش کرد. در اکثر کشورهای دنیا، خانواده‌ها به طور اختیاری به مدارس کمک می کنند. در دوره جدید، برنامه‌هایی برای بهتر کردن ساختار انجمنها هم وجود دارد ولی خب مطلوب نیست و می شود همانها را تقویت کرد.
قاسم زاده: علاوه بر اینها، وقتی در سال 73، ایران، پیمان نامه حقوق کودک را امضا کرد، نظری وجود داشت مبنی بر اینکه این پیمان نامه به طور گسترده آموزش داده بشود. ما گاهی با هزینه کمی می توانیم کار تاثرگذاری بکنیم. همان موقع هم یکی از وظایف انجمنهای اولیا و مربیان، همین موضوع تعیین شد. ولی متاسفانه آموزش و پرورش زیر بار این موضوع نرفت در حالیکه می توانست در این مورد بسیار تاثیرگذار باشد.
این موضوع در مورد معلمان هم می توانست وجود داشته باشد. بسیاری از معلمان در حال حاضر با انواع تنبیه و خشونت آشنا نیستند و مثلا نمی دانند اینکه فحش بدهند یا صدایشان را بالا ببرند، مصداقی از خشونت ورزی است. فکر نمی کنید که باید در درجه اول آموزشی برای خود معلمان وجود داشته باشد که اساسا با انواع تنبیه‌ها و مصداقهای خشونت آشنا شوند؟
پاپایی: قطعا آموزش تاثیرگذار است و افراد را از جهل می رهاند. وقتی معلمی بداند که مصداق های تنبیه چیست، به مرور آن را کم و یا حذف می کنند. چه بهتر که اساتیدی از فن حقوق را برای معلمان بیاورند که به آنها آموزش بدهند. ما کلمه تنبیه را در آیین نامه انضباطی داریم و در آن آمده است که اعمال هرگونه تنبیه، از قبیل اهانت، تنبیه بدنی و تعیین تکالیف درسی ممنوع است و بین دانش آموزان نباید تبعیض و استثنایی قائل شد. اما گاهی وقتها فکر می کنند که مجبوریم تنبیه کنیم و اینجاست که اشتباهات به وجود می‌آید.
http://khabaronline.ir/news-162844.aspx

مهرماه در راه است پنج شنبه ها بلاتکلیف!


روزنامه آرمان / پنج شنبه 23تیر 90/رسول پاپایی

مسئول ثبت نام  بعد از اینکه همه ی مدارک را برای اخرین بار مرور می کند ، خطاب به خانمی که رویروی میزش ایستاده می گوید : خب ثبت نام فرزند تان انجام شد .مادر می گوید : انشالله بچه ها  مثل هر سال شیفت صبح خواهند بود ؟ آقای معاون مدرسه با لحنی پر از بلا تکلیفی می گوید : نه خانم هنوز مشخص نیست باید منتظر بمانید .  مادر می گوید : اخه چرا ما باید بد انیم بچه مان نوبت صبح است یا بعد از ظهر! سکوت تنها پاسخی است که به گوشش نمی رسد . این غالب ترین گفتگو و پرسش و پاسخ روز های تابستانی  مدارس در تابستان ثبت نامی امسال مدارس است . از طرفی دیگر  فاصله  مدرسه ها ی راهنمایی و دبیرستان ها  تا اولین دبستان هم برای مدیرانشان این روز ها امری مهم و حیاتی  شده است و موجب شده است تا برخی مدیر های مدارس از دوربودن چند متری مدرسه خود به دبستان همجوار و نزدیکی مدرسه دیگر به ان ، سند و سانتیمتر رو کند تا بلکه از گزند انتقال مدرسه راهنمایی یا دبیرستان خود به نوبت بعداز ظهر جلوگیری کنند . این برخی از اثار اغازین اصرار به  اجرا ی تعطیلی دبستان ها در روز های پنج شنبه و رفتن همه ی دبستان ها به نوبت صبح است .  طرحی که هیچ کس فکر نمی کرد مطرح شدنش چنین مو جب واکنش های مختلف در جامعه شود و تا این حد برای خود  موافق و مخالف دست و پا کند  وطراحانش را اسباب زحمت و رنج پاسخگویی شود .

موافقان طرح می گویند : کشور هایی که از نظام اموزشی مترقی و کا رامدی بر خوردار هستند دبستانی هایشان را کمتر به مدرسه می فرستند و بیشتر از محتوای کتاب و حفظ کردن مطالب به انها یاد می دهند . انها می گویند ما هم می خواهیم  از این طرق بچه ها بیشتر ببینند و بیشترازمایش کنند ، خلاقیت بخرج دهند ، به اردو و بازید های اموزشی و تفریحی و علمی بروند ، تعاون همکاری و همیاری گروهی را یاد بگیرند و خلاصه  مهارت های زندگی را تجربه کنند وفقط و فقط کتاب را حفظ نکنند . انها می گویند برای همین چیز هاست که ما تعطیلی پنج سنبه ها رادوست داریم وطراحانش را می ستایم  . گروه دیگر از همراهان و موافقان اجرای این طرح اموزگاران ابتدایی هستند . انها میگویند ما از عدم عدالت اموزشی سال هاست رنج می بریم با اجرایی شدن این طرح ما هم مانند دبیران راهنمایی و متوسطه از فرصت بیشتری برای به روز کردن دانش معلمی و شرکت در کلاس های ضمن خدمت و رسیدگی به امور خانه و خانواده بهره مند می گردیم و بدون شک جامعه شاهد  افزایش رضایت شغلی معلمان ابتدایی خواهد بود . طرفدارن مسائل تربیتی و امورخانواده هم  به کمک اجرایی شدن طرح امده اند و می گویند: حضور کودک یک روز بیشتر کانون خانواده موجب تحکیم روابط درون خا نواده شده و عشق و علاقه بین اولیا و کودک را بیشتر کرده و به سلامتی روح وروان او کمک می کند .اینان مخالفان اجرایی شدن تعطیلی پنج شنبه ها را کسانی میدانند که  ، دانش اموزان را از محیط خانه دور می کنند تا به کار های شغلی و اداری خود برسند !
     مثل همه طرح های دیگر این طرح علاوه بر موافقان بالا منتقدان پرو پا قرصی هم دارد . منقدان می گویند : تصممیم گیری برای حوزه تعلیم و تربیت کشور اگر  که به دشواری راه رفتن بر لبه تیغ نباشد ، از آن آسان تر نیست. انها این گونه تصمیمات و برنامه هارا فاقد پشتوانه مطالعاتی و تحقیقاتی قوی و تو جیه کافی دانسته و شهامت وزرا و برخی از مدیران ستادی وزارت آموزش و پرورش برای اتخاذ  این گونه تصمیمات تامل برانگیز می دانند و به دیده شک و تردید به انها نگاه می کنند . انها میگویند  بلا تکلیفی اولیا در خصوص نوبت صبح یا بعد ازظهر بودن فرزندانشان در این روز ها تنها از نتایج سحر این طرح است و بیم ان دارند که عدم مطالعه و بررسی کافی  موجب شود که روز های پشیمانی از اجرا زود  فرا برسد و دیگر امکان برگشت به وضعیت قبل هم ممکن نباشد . مخالفان ، مشترک شدن محیط  فیزیکی  مدرسه و کلاس را بین ابتدایی و راهنمایی یا ابتدایی و دبیرستان از جهت تربیتی نگران کننده و در خور تو جه دانسته و با اشاره به نوشته های در ودیوار سرویس های بهداشتی و یادداشت های امتحانی روی میز هادر دبیرستان ها ومدارس راهنمایی دانش اموزان ابتدایی را در معرض اسیب  تلقی می کنند .  انها اضافه می کنند که ،به عناون مثال معلمان ابتدایی در تزیین و چیدمان کلاس های خود و ایجاد کتابخانه و ازمایشگاه کلاسی از خلاقیت و خوش سلیقگی بر خودار هستد که این اشتراک فضا  موجب می گردد تا خلاقیتت انان کشته شود .  مخالفان می گویند :توجه بیش از حد به ابتدایی ها جهت رفتن به شیفت صبح مو جب می شود که اولیا امور ازتوجه به راهنمایی و دبیرستان و ظلمی که به خاطر رفتن به مدرسه در نوبت عصر متحمل می شوند بی توجه باشند . ایاب و ذهاب دانش اموزان دختردر نوبت بعد از ظهر و دشوار های ان بخصوص  در روز های زمستان و در روستاها از دیگر دغعدغه های مخالفان است .
هر چه هست هر دو گروه موافق و مخالف ادله خودرا بر روی میز وزیر و در برابر نگاه نمایند گان مجلس گذاشته اند ، وزیرهم گفته تلاش می شود تا ایراد هایی که کارشناسان مطرح کرده اند در مدت باقی مانده بر طرف شود . نمایند گان هم که اتمام حجت کرده و اجرای طرح را منوط به اقناع کمیسیون اموزش دانسته اند . باید منتظر ماند که سر انجام مهر ماه ابتدایی ها پنچ شنبه ها به مدرسه خواهند رفت یا نه ؟

۱۳۸۸/۰۶/۲۹

یادم می اید که هر گاه نوشته ای را می خواندم که حس و حال معلمی ورنج ودرد معلمی را خوب و عریان بیان کرده بود و دنبال نام نویسنده اش می گشتم بی گمان شیرزاد عبدالهی را نشانم میداد .

شیرزاد رنج ودرد معلمی واسیب ها وفرصت های اموزش و پرورش را ساده و روان و دقیق می نوشت و همین مو جب شده بود که نه تنها من که بسیاری از معلمان خواننده او باشند . یادم می اید که در جمعی که چندنفر از مسولین سالهای دور ونزدیک اموزش و پرورش بودنند مدیر کلی می گفت :او با اینکه سمت اجرایی در اموزش و پرورش نداشته اماراه و چاه اموزش و پرورش را خوب می شناسد . حتی اختلاف نظر هایش با کانون معلمان و فعالین صنفی هم مو جب نشد که او از بیان دغدغه های معلمی دست بردارد و تشویق معلمان به نوشتن و گرفتن قلم از اعمال حسنه او بوده وهست . به امید حضور دوباره او و نوشته ها و وبلاگ دوست داشتنی اش

۱۳۸۸/۰۶/۲۵

بازگشایی مدارس، انفلوانزا، ما

چاپ شده در روزنامه اعتماد چهارشنبه ۲۵شهریور۸۸
اين روز ها يکي از مهم ترين دغدغه هاي دولت ها و ملت هاي بسياري از کشور ها، ويروسي است که ابتدا در مکزيک و امريکا ظهور کرد و تاکنون ميهمان ناخوانده بيش از 170 کشور شده است. در اين ميان بخت با مسوولان و متوليان امر سلامت و بهداشت در ايران همراه بوده است که مهم ترين و گسترده ترين کانون تراکم جمعيت يعني مدارس هنگام ورود اين ويروس، ايام تابستان و تعطيلات را گذرانده و کار آنان را در کنترل دامنه شيوع و آلودگي اين بيماري آسا ن تر کرده و اين مهم و برخي اقدامات هوشمندانه مانند ممنوعيت سفر به فريضه حج دست به دست هم داده تا کشور به زعم کارشناسان امر، با موفقيت اين ويروس و دامنه آلودگي آن را در مرحله اول شيوع، به خوبي کنترل کند. اما هر چه به زمان بازگشايي مدارس نزديک تر مي شويم نگراني از شيوع و گسترش اين بيماري در ميان دانش آموزان بيشتر مي شود. شهرياري نايب رئيس کميسيون بهداشت و درمان مجلس ضمن پيش بيني احتمال آلوده شدن دو تا 10 ميليون نفر طي دو سال آينده در ايران همزمان خبر از نبود برنامه تدوين شده خاصي هم در دولت و هم در وزارتخانه هاي آموزش و پرورش و بهداشت و درمان در صورت شيوع اين ويروس و تعطيلي مدارس داده است. اما ابطحي کارشناس مسوول بهداشت مدارس تهران ضمن تاکيد بر ناکارآمدي استفاده از ماسک دانش آموزان مبتلا را به استفاده از پوششي مانند دستمال کاغذي هنگام خروج از مدارس توصيه کرده و با اطمينان و اعتماد به نفس از ارائه آموزش هاي لازم به معلمان و مديران و آمادگي کامل جهت باز گشايي مدارس خبر داده است؛ آموزش و آمادگي که با توجه به تعطيلي مدارس و در دسترس نبودن معلمان کمي عجيب و مبهم مي نمايد و بايد به ديده شک و ترديد در آن نگريست. و شايد اعلام آمادگي هايي از اين نوع است که موجب تاييد و تکذيب هايي درخصوص بازگشايي به موقع يا با تاخير مدارس در جامعه شده و حتي نگراني از انتخاب تصميم گيرندگان بين سياست و سلامت را به همراه داشته است. در اين ميان بدون ترديد تاخير در باز گشايي مدارس يا تعطيلي در اواسط کار آنها، ضربه يي به نظام آموزش کشور است و بر مسوولان وزارتخانه آموزش و پرورش و وزارت بهداشت و درمان است که با تهيه و تدوين برنامه يي، آمادگي لازم جهت ارائه سرفصل هاي آموزشي و برنامه هاي درسي را به دانش آموزان در صورت شيوع بيماري و تعطيلي ناخواسته مدارس داشته باشند. گرچه رئيس مرکز تحقيقات بيماري هاي عفوني دانشگاه شهيد بهشتي، تعويق حتي يک ماهه در باز گشايي مدارس را در کنترل شيوع اين بيماري بي تاثير دانسته و بهترين روش موثر کنترل اين بيماري را ارائه آموزش هاي عمومي و واکسيناسيون دانش آموزان مي داند. اما در اين ميان بر دولت و متوليان امر به ويژه وزارت آموزش و پرورش و بهداشت و درمان است که با بهره گيري از رسانه هاي ديداري و شنيداري مانند صدا و سيما، سينما و روزنامه ها در فرصت باقي مانده به جاي تاييد و تکذيب باز گشايي به موقع يا با تاخير مدارس به ارائه آموزش هاي لازم به عموم بپردازند تا همان گونه که با تدبير و دقت مرحله اول شيوع اين بيماري را کنترل کردند، مرحله دوم شيوع اين بيماري را هم به خوبي مديريت کنند.

۱۳۸۸/۰۶/۲۲

از مدرسه تا انقلاب

به شاگردانم گفته بودم ، برای جلسه بعد هر کدام یک یا دو کتاب غیر درسی هراه داشته باشند ، به کلاس که رفتم در کنار بچه هایم میهمان جدیدی گو یا وخموش نشسته بودنند ، از هرردیف یک نفر را ماموریت دادم تا کتابها را جمع کرده و بر روی میز سنگی شکسته و گچ الودم بگذارد ، احساس خوبی به من دست داده بود همیشه خدا دوست داشتم در کنار معلمی در بازار بودم وکتابفروش می بودم ، خدا را ما معلمها بازرای هم که می خواهیم بشویم بی رونقترین و مظلوم ترینش را در سر می پرورانیم . حیرت و تعجب بچه ها و برقی که در چشمانش می در خشید را حس می کردم ، دیری نپایید که تعجبشان را پاسخ دادم و از فقیر بودن مردممان حرف زدم ،اما نه از فقر نان و اب و فقر های انچنانی بلکه از فقری اینچنانی. فقر مطالعه و فقیر بودنمان در کتاب خواندن. به آنها گفتم نیاز به آمار و ارقام نیست که امروزه واقعی بودنشان را بیشتر از هر زمانی از دست داده اند. به چشمهایتان ایمان بیاورید از مدرسه ما تا انقلاب هر کس ادرس یک کتابفروشی خوب ومعتبر را بگویید جایزه می گیرد همه در فکر فرو رفتنند احمد از ته کلاس گفت آقا اجازه : من هرچه فکرمی کنم همش کبابی و ساندویچی و پیتزایی و بستنی مشدی ها و بابا ها است ؟ گفتم : اری پسرم ، شما باید این ذائقه و طعم و احساس ایرانی را عوض کنید شاگردی دیگر بدون آقا اجازه گفت : چگونه ؟ کتابی را نشان دادم ، و ارام گفتم با کتاب خواندن لبخندی تلخ بر لبانشان نقش بست وبرق امیدی در چشمانشان دیدم کتابها را توزیع کردم و همه چشیدن یک طعم جدید را شروع کردیم . امروز برای یکبار هم که شده من حرف نزدم در کلاسم مطهری بود و داستان راستان ، اگزوپری با شازده کوچولو کنار محمد نشسته بود ، بابک با روبرت پستال مسلسل چی را می خواند و احمد چاق ترین پسرم با ملا نصر الدین ارام ارام می خندید . عیسی با دکتر حسابی استاد عشق شده بود و شاگرد پر جنب وجوشم منصور 101 راه برای ذله کردن پدر ومادرا با لی وارد مرور میکرد. من و مهدی زاده قصه های خوب برای بچه های خوب می گفتیم آن روز من حرف نزدم نمره ندادم و بچه ها بی خیال من گرم مجالست با بزرگان شده بودند . راستی عجب شروعی داشتیم ما و عجب معلمی کردم امروز